بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
اسلام در آغاز شکل گیری خود، نهادی اجتماعی و سیاسی به نام «مسجد» را ابداع نمود. این نهاد در رشد معنوی انسان ها نقش آفرین بود. فرهنگ سازی و تربیت انسان ها از طریق مسجد هدایت می شد. آگاهی های سیاسی و اجتمای در مساجد عرضه می شدند و مسجد محل داد خواهی مظلومان تلقی می شد.
مسجد در صدر اسلام جایگاهی رفیع و بزرگ دارد. رسول خدا صل الله علیه وآله این نهاد اسلامی را بنا کرد و آن را جایگزین معابد دیگر نمود. پیامبر اکرم صل الله علیه وآله مسجد سازی را فرهنگ عمومی کرد و از تمام قابلیت ها و ظرفیت های این الگوی دینی بهره جست. در آن زمان مسجد تمام امور فردی و اجتماعی مسلمانان را اداره می کرد. امت اسلامی تعلّقی شدید با این نهاد مقدس داشتند. مسجد مطلوب در زمان نبی خاتم صل الله علیه وآله شکل گرفت و تمام نقش ها و رسالت های خود را ایفا کرد.
برای آن که به سوال اصلی این نوشتار – نقش مسجد در بستر سازی جهت ترویج شیوه ی زندگی اسلامی (چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی) چیست- نزدیک شویم، ابتدا باید بدانیم «مسجد چه جایگاهی در جامعه اسلامی و حتی پیش از آن دارد» و «چگونه در تحولات فردی و اجتماعی موثر واقع می شود». در این مسیر به «مسجد نبی اکرم صل الله علیه وآله » توجه می کنیم و آن را به مثابه مسجد نمونه در مقابل دیدگان تجربه قرار می دهیم. در نهایت به این مطلب خواهیم رسید که مسجد بستری است برای جاری ساختن نور هدایت در لایه لایه ی زندگی بشر و همچنین زمینه سازی جهت انقلاب های فردی و اجتماعی. پس رابطه ای متقابل با سبک زندگی داشته، در صورت وجود «امام حق» که مایه ی حیات آن است، می تواند مروج سبک زندگی در سطح فرد و جامعه باشد.
مسجد، بستر انقلاب های فردی و اجتماعی
خداوند انسان را برای رسیدن به هدفی مشخص و متعالی آفرید. این هدف در فطرت او نهادینه و در آموزه های انبیای الهی متجلی شده است. اما مسأله آن جاست که غایت آفرینش آدمی –که همان عبودیت الله در تمامی جنبههای زندگی است- بدون تشکیل یک جامعه اسلامی (و در نقطهی نهایی: تمدن اسلامی) به طور کامل محقق نخواهد شد.
قدم اول برای رسیدن به این غایت آن است که انسانها وضع موجود خود –یعنی زندگی ظلمانی دور از نور الهی- و وضع مطلوب – یعنی الهی شدن در همهی جوانب زندگی- را بشناسند. یکی از مهمترین وظایف انبیاء و اولیای الهی، دادن این شناخت به مردم بوده است. آنان با تعلیمات خویش زمینه را برای انقلاب درونی و بیرونی افراد فراهم می کردند؛ انقلابی به معنای «نه» گفتن به وضع موجود و «آری» گفتن به وضع مطلوب و پیشروی به سوی آن.
با انقلاب درونی، افراد تسلیم ولایت الهی شده؛ در مراحل بالاتر، نور ایمان در قلوبشان وارد می شود. عبادت را غایت خویش و پیروی از دستورات خدا و نبی او را وظیفهی خویش می دانند. در این مرحله است که مسجد به عنوان مرکزی محوری، محلی است مشخص برای تجلی عبودیت و ذکر خدا -که مظهر آن نماز است[1]-.
اما تنها زمانی فرایند عبودیت به شکل کامل محقق می گردد که انقلاب بیرونی شکل گیرد و عرصه ی اجتماعی-سیاسی جامعه، مظهر حاکمیت الله گردد؛ نظامات اجتماعی طبق موازین حق شکل گیرد. همچنین زمانی ضرورت این انقلاب اجتماعی هویداتر می شود که ایمان گروه های مردمی زیر سایهی حکومت طواغیت[2] در خطر باشد. در این شرایط حتی مسجد نیز به خاطر وجود موانع، از کارکرد هدایت گرانه ی خود دور می ماند.
نقش های تأثیر گذار
بستر سازی جهت انقلاب درونی افراد و شکل دهی به زندگی پیش روی آن ها از نقش های به غایت موثر مسجد است. ترویج «سبک زندگی اسلامی» در همین بستر معنا می شود. نویسنده «کتاب دین و سبک زندگی» می نویسد: «سبک زندگی عبارت است از الگوی هم گرا (کلیت تامی) یا مجموعه منظمی از رفتارهای درونی و بیرونی، وضع های اجتماعی و دارایی ها که فرد یا گروه بر مبنای پاره ای از تمایلات و ترجیح ها (سلیقه)اش و در تعامل با شرایط محیطی خود ابداع یا انتخاب می کند. یا به اختصار، سبک زندگی: الگو یا مجموعه نظام مند کنش های مرجح است[3]». در تعریفی دیگر چنین آمده است: «سبک زندگی، عبارت است از الگوی زندگی فردی که در فعالیت ها، دلبستگی ها و افکار شخصی، خود را نشان می دهد».[4]
امامان مساجد با بهره گیری از فضای معنوی مسجد در جهت ترویج زندگی مبتنی بر ایمان می کوشند. آنان با مرکز قرار دادن مساجد به عنوان محل آموزش سبک زندگی اسلامی، مردم را در ابعاد مختلف زندگی راهنمایی می کنند. آموزش احکام اسلامی در زمینه های مختلفی همچون معاملات, ازدواج, خمس و زکات و اعمال عبادی دیگر مانند نماز و روزه از همین مقوله است. در واقع مردم در مسجد شیوه ی تعامل با خویشتن، خدا، افراد جامعه و طبیعت را می آموزند.
همچنین به دلیل تاکید ویژه ی اسلام بر فضائل اخلاقی و رواج آن در جامعه، مسجد می تواند مروجی مناسب برای این مقصود باشد. فضای معنوی مسجد، شیوه ی عمل اخلاقی امامان، تعالیم آنان و نیز انس مردم با قرآن و احادیث در مسجد از ویژگی هایی است که مسجد را برای این ترویج فضائل اخلاقی بسترساز می کند.
بنابراین مسجد به انقلاب درونی آحاد جامعه به سوی ایمان کمک می کند. همچنین می تواند زمینه ساز انقلاب های اجتماعی به سوی حکومت الهی شود. این مساله از نقش های هدایتگرانهی مسجد است. نقشی که تأثیر آن هم فردی است، هم اجتماعی؛ هم دنیوی است، هم اخروی؛ هم عبادی است، هم سیاسی.
به عنوان نمونه مسجد نبی مکرم اسلام صل الله علیه وآله را می توان ذکر کرد. مسجدی که مقر فرماندهی آن حضرت و محل تربیت مردم بود. در آن مسجد، نظامات زندگی فردی و اجتماعی مردم رقم می خورد. ایشان به عنوان معلمی الهی، آداب زندگی را به مومنان آموزش می دادند؛ آدابی که به صورت نظامی منسجم، حیات یک انسان را به طور کامل در بر می گرفت. بنابراین جامع تعالیم آن حضرت، که زندگی مومنان بر آن استوار گشت (سبک زندگی اسلامی فردی)، از مسجد نشأت گرفت و به حیات خویش ادامه داد.
همچنین ایشان با مرکز قرار دادن مسجد به عنوان مقر اصلی انجام امور اجتماعی و سیاسی جامعه، سیاست را ذیل حاکمیت الهی ترسیم کرده، عملا آموزش دادند (سبک زندگی اجتماعی).
می توان گفت نقش منحصر به فرد مسجد -که با آن می توان نظام اسلامی از دیگر مکاتب فکری و سیاسی متمایز کرد- مکان و منشأ بودن برای آمیختگی دنیا و آخرت، فرد و جامعه است.
«پدید آوردن هویتی به نام مسجد، نخست در قبا و سپس در مدینه در شمار زیباترین و پر مغزترین ابتکارهای اسلام در آغاز تشکیل جامعه اسلامی است: خانه ی خدا و خانه ی مردم؛ خلوت انس با خدا و جلوت حشر با مردم، کانون ذکر و معراج معنوی و عرصه ی علم و جهاد و تدبیر دنیوی؛ جایگاه عبادت و پایگاه سیاست، دوگانه های به هم پیوسته ای است که تصویر مسجد اسلامی و فاصله آن با عبادتگاه های رایج ادیان دیگر را نمایان می سازد. در مسجد اسلامی، شور و بهجت عبادت خالص با نشاط زندگی پاک و خردمندانه و سالم، در هم می آمیزد و فرد و جامعه را به طراز اسلامی آن نزدیک می کند. مسجد، مظهر آمیختگی دنیا و آخرت و پیوستگی فرد و جامعه در دیدگاه و اندیشهی مکتب اسلام است.[5]»
مسجد رسول گرامی اسلام صل الله علیه وآله مظهر تام این آمیختگی بود. مسجدی که مقر اصلی حکومت اسلامی جهت انجام امور اجتماعی، سیاسی، علمی و عبادی بود؛ و همه ی این امور ذیل حکومت الهی (که در مسجد تجلی آن هویدا بود) صورت می گرفت.
مسجد، با چنین ظرفیتی و با وجود امام حقی (همچون رسول خدا صل الله علیه وآله)، جامعه ساز است. بدین معنا که امام در سایهی معنویت خانهی خدا می تواند وظیفه ی تعلیم و تربیت مردم را به خوبی انجام دهد. به صورتی که هم زندگی فردی مردم را سامان داده شود هم نظامات اجتماعی طبق حدود و قوانین الهی شکل داده شوند (ترویج سبک زندگی فردی و اجتماعی اسلامی).
«اگر جامعه ی اسلامی زمان پیغمبر صل الله علیه وآله، پنجاه سال ادامه پیدا می کرد، همان رهبری بر سر کار می ماند یا بعد از پیغمبر علی بن ابی طالب علیه السلام با همان رهبریای که پیغمبر صل الله علیه وآله معین کرده بود، جای پیغمبر می نشست، شما این را مطمئن باشید، بعد از پنجاه سال، همهی آن منافقین تبدیل می شدند به مومنین واقعی! اگر می گذاشتند که حکومت نبوی و علوی دنبال یکدیگر ادامه پیدا بکند، آن جامعه ی انسان ساز، به طور قهری، همه ی آدمهای عیب دار را هم بی عیب می کرد. همهی دل های منافق را هم مومن می ساخت. همهی کسانی که روحشان با ایمان آشنا نبود نیز آشنا با خدا و با ایمان می شدند. این طبع قضیهی مربوط به جامعهی اسلامیست. پیغمبرها می آیند یک چنین جامعهای درست کنند. وقتی این درست شد، مثل کارخانهی انسان سازی، یکی یکی نه، ده تا ده تا نه، صد تا صدتا نه، گروه گروه مردم مسلمان می شوند، هم مسلمان ظاهری هم مومن قلبی و واقعی و باطنی.»[6]
بنابراین مسجد نقشی مؤثر در ایجاد، حفظ و پیشبرد جامعه ی اسلامی دارد. بستری است که شیوه ی زندگی اسلامی (چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی) در آن تعلیم داده می شود. قدرت چنین کانون هدایتی با چنین سطحی از تاثیرگذاری، نه فقط به سبب دیوارهای سنگی گرداگرد آن، بلکه به سبب حضور امامان حق در کنار ظرفیت های خویش است.
باتوجه به برکات و آثار، کارکردها، ظرفیت ها و توانایی های بالفعل و بالقوه ی مسجد، لازم است بیش از پیش به استفاده از این نعمت الهی در جامعه بپردازیم. جامعه ی روحانیت با حضور فعال و موثر در مساجد، مومنان با انس گرفتن به آن، مسئولان با الگوگیری از دولت نبوی مستقر در مسجد و نخبگان و صاحبان رسانه ها با توسعه ی گفتمان انس با مسجد در جامعه، وظیفه ی خویش را در قبال این امانت الهی انجام دهند. آن گاه با نزدیک کردن مسجد به کارکرد غایی خود، می توان انتظار داشت که جامعه ی کنونی نیز به جامعه ی ناب اسلامی نزدیک تر شده، قدمی در جهت تحقق تمدن اسلامی برداشته شود.
کتابنامه:
1. محمدی، محسن، مسجد، نشر مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چ1، 1383.
2. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج15.
3. کمیته فرهنگی، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن (سلسله جلسات آیت الله عظمی سیدعلی خامنه ای)، نشر ایمان جهادی، تهران، چ4، 1393.
4. فیض کاشانی، محمد، تفسیر صافی، نشر نوید اسلام، قم، 1389.
5. قرشی، علی اکبر، لغت نامه قاموس قرآن.
6. دفتر اعزام مبلغ، جهاد فرهنگی در بیان رهبر معظم انقلاب، تهران، سفیران امین، دانشگاه امام صادق، چ7، 1393.