سرویس دین و اندیشه
هفتمین مجموعه از فیش منبر ویژه فاطمیه ۹۵ منتشر شد؛

هنر محبت و مهرورزی

هنر محبت و مهرورزی
(شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۵) ۱۶:۴۳

آنچه باعث استحکام خانواده می‌شود، مهر و محبّت و صفا و صمیمیّت است، هر یک از اعضای خانواده باید نسبت به این مهم اقدام کنند و خداوند وظیفه احسان را بر عهده فرزندان گذاشته است.

ایجاد انگیزه[1]

در زندگی‌ انسانی یک آرامش داریم و یک آسایش. امروزه آسایش بشر بالا رفته، راحتی زیاد شده، وسایل و رفاهیات زندگی او پیشرفت کرده، ولی لزوماً آرامش ارتقاء پیدا نکرده است. انسان‌ها گمان می‌کنند هرچه آسایش بیشتری داشته باشند آرامش هم بیشتر می‌شود؛ ولی با تجربه‌ای که همه ما درک کرده‌ایم نشان می‌دهد که عملاً این‌طور نیست.

شاید بارها برای شما پیش آمده باشد که در خیابان شاهد درگیری‌های لفظی و فیزیکی مردم باشید. یک بی‌احتیاطی در رانندگی اگر خسارت مالی زیادی هم وارد نکند، قطعاً باعث شنیدن فحش و ناسزا و دیدن بی‌صبری و عدم تحمّل دیگران می‌شود. کودکان و نوجوانانی را می‌بینیم که می‌گویند اعصاب ندارم. آمار طلاق در برخی از شهرها به رشد 25% رسیده است، تعداد بی‌شمار پرونده‌های قضایی خبر از آمار درگیری‌ها و معضلات اجتماعی دارد، رفتارهای خشن والدین با فرزندان و رفتارهای غیر عاطفی فرزندان با بزرگ‌ترها شیوع پیدا کرده و متأسفانه در مواردی به یک فرهنگ غلط تبدیل شده است.

اگرچه هر پدیده اجتماعی ممکن است، دلایل متفاوتی داشته باشد، ولی ما می‌خواهیم از زاویه جدیدی به این قضیه نگاه کنیم و راهکاری اثرگذار ارائه دهیم و معتقدیم اگر راهکار مورد بحث ما، در جامعه فراگیر گردد و این امر بر زندگی خانواده‌ها حاکم شود، تأثیر به سزایی در کاهش درگیری‌های لفظی و فیزیکی و بالا رفتن صبر و حوصله مردم خواهد داشت.

راهکاری که جهت رفع آسیب‌های فوق پیشنهاد می‌گردد، به شیوه تعامل و ارتباطات انسان‌ها برمی‌گردد و این راهکار نه‌تنها یک رابطه بین انسان‌هاست؛ بلکه معصومین (ع) آن را اصل و اساس دین معرفی کرده‌اند. و این راهکار اثربخش کارآمد «محبت و مهرورزی» است.

یکی از اصحاب امام باقر (ع) نقل می‌کند: روزی به محضر آن حضرت شرفیاب شدم. در این حال مردی از خراسان با پای پیاده به محضرش آمد و پاهایش را - که پوست انداخته بود - از کفش بیرون آورد و گفت: به خدا جز محبت و دوستی شما اهل‌بیت (ع)، هیچ عاملی مرا از راه دور به اینجا نیاورده است. امام فرمودند: «به خداوند سوگند! اگر سنگی ما را دوست بدارد، خداوند او را با ما محشور می‏کند» سپس در ادامه فرمودند: «هَلِ‏ الدِّینُ‏ إِلَّا الْحُب‏ ُّ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ‏؛ آیا دین، چیزی جز محبت است؟ خداوند می‏فرماید: [ای پیامبر] بگو: اگر خدا را دوست می‏دارید، مرا پیروی کنید تا خدا دوستتان دارد و خداوند فرمود: کسانی را که به سوی آن‌ها مهاجرت می‏کنند، دوست دارند و آیا دین، غیر از محبت است؟»[2]

 

متن و محتوا

خداوند رحیم، انسان را به حال خود رها نکرده تا در مشکلات زندگی غرق شود و نتواند راه حلی پیدا کند، بلکه راه و رسم درست زندگی کردن را از طریق وحی و کتاب و سنّت در اختیار او قرار داده و برای اینکه حجّت بر او تمام شود، پیامبران و ائمه اطهار (ع) را به عنوان الگو برای انسان‌ها معرفی کرده است. الگوهایی که اگر از آنان تبعیّت شود، زمینه هدایت و سعادت دنیا و آخرت افراد تأمین می‌گردد و از گمراهی و ضلالت نجات خواهند یافت.

با توجه به مناسبت ایام فاطمیه، می‌خواهیم نگاهی به سیره حضرت زهرا (س) داشته باشیم و از او الگوبرداری کنیم و طریق محبت و مهرورزی را از آن بانوی دو عالم بگیریم. حال این سؤال‌ها پیش می‌آید:

محبت و مهرورزی در سیره حضرت زهرا (س) چه جایگاهی داشته است؟

آن حضرت نسبت به چه کسانی و چگونه محبت ورزیده است؟

محبّت و مهرورزی حضرت زهرا (س) را می‌شود در چهار بخش دنبال کرد:

1.      محبّت به پدر

2.      محبّت به همسر

3.      محبّت به فرزندان

4.      محبّت به مردم

 

بخش اوّل: محبّت حضرت زهرا (س) به پدر بزرگوارشان

همه افراد قادر نیستند تا به صورت حساب شده و مطلوب نسبت به دیگران عشق بورزند و ابراز محبت نمایند؛ بلکه این کار یک عمل درونی و پیچیده است که باید با هنرمندی خاصی شکل گیرد و گرنه آسیب‌های مختلفی را در پی دارد که می‌تواند زندگی افراد را مختل نماید. حضرت زهرا نماد و الگوی محبت و مهرورزی هنرمندانه نسبت به والدین است.

دوران کودکی حضرت زهرا (س) مصادف بود با محاصره اقتصادی مسلمانان در شعب ابوطالب. در این دوره که از سخت‌ترین دوران زندگی پیامبر (ص) است، آن حضرت دو حامی بزرگ خود «حضرت ابوطالب» و «حضرت خدیجه (س)» را از دست دادند و این حادثه آن‌قدر در روح پیامبر (ص) تأثیر داشت که آن سال را سال غم و اندوه نامیدند. روزی یکی از مشرکین مقداری خاکروبه و آشغال بر سروصورت آن حضرت پاشید، پیامبر (ص) چیزی نگفت.

حال اگر ما بودیم چه می‌‎کردیم؟ حتماً عصبانی می‌شدیم، ناسزا می‌گفتیم و برخورد فیزیکی می‌کردیم. علّت اصلی بسیاری از قتل‌های غیر عمد، عصبانی شدن و عدم کنترل هیجانات و احساسات، بی‌صبری و کم‌طاقتی، عدم محبّت به مردم است؛ زیرا انسان از کسی که دوستش دارد، به زودی عصبانی نمی‌شود.

صبر و حوصله پیامبر (ص) نشان از محبّت ایشان به مردم است و همین اخلاق پسندیده ایشان بود که باعث جذب مردم به اسلام می‌شد تا آنجا که خداوند می‌فرماید: «إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیم»[3] و یا در جای دیگر می‌فرمایند: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ[4]؛ پس به برکت رحمت الهی با آنان نرم‌خو و پر مهر شدی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند.»

در واقع رحمت و محبّت پیامبر (ص) از رحمت بی پایان الهی نشأت گرفته است.

پیامبر (ص) بعد از ریزش خاکروبه‌ها عصبانی نشدند و چیزی نفرمود و با همین حال، وارد خانه شد، فاطمه (س) به استقبال پدر شتافت، آب آورد و با چشم گریان سر و صورت پدر را شست. ایشان غمخوار پدر بودند. شدّت علاقه حضرت به پدرشان نشأت گرفته از شدّت علاقه پیامبر (ص) به ایشان بود به حدی که او را «ام‌ابیها» می‌نامیدند.

 از امام صادق (ع) نقل شده که: «کانَتْ فاطِمَهُ تُکَنّى اُمُّ اَبیها[5]؛ کنیه فاطمه امّ ابیها (مادر پدرش!) بود.»
این تعبیر عجیب که نظیر آن درباره هیچ یک از زنان اسلام دیده نشده، نشان می‌دهد که این دختر با وفا آن‌چنان نسبت به پدرش محبّت مى‌کرد که گویى «یک مادر» براى او بوده است. مهربان‌ترین افراد به انسان مادر است و حضرت زهرا (س) آن‌قدر به پدرشان محبّت کرد که پیامبر این لقب را به دخترشان دادند.

در دوره غربت اسلام، حضرت زهرا (س) با پدرش رفتاری داشت همانند رفتار مادر به فرزند و پیامبر (ص) نیز بسیار به دخترش علاقه‌مند بود، همانند رفتار فرزند نسبت به مادر.

پیامبر (ص) دست فاطمه (س) را می‌بوسید. هرگاه به سفر می‌رفت، آخرین کسی که با او خداحافظی می‌کرد، حضرت فاطمه (س) بود و در بازگشت از سفر نخست از او دیدار می‌کرد. حضرت زهرا (س) مانند مادری دلسوز رسول خدا (ص) را در آغوش می‌گرفت، از او نگهداری می‌کرد، زخم‌هایش را مرهم می‌گذاشت رنج‌ها و دردهایش را کاهش می‌داد. این‌گونه ابراز عواطف دو سویه همانند ابراز عواطف مادر و فرزند است؛ بنابراین پیامبر (ص) نیز نسبت به دخترش ابراز محبت می‌نمود. یکی از زنان حضرت چنین نقل می‌کند: «زمانی که فاطمه (س) بر پیامبر (ص) وارد می‌شد، او بسیار خوشحال می‌شد و دست فاطمه (س) را می‌بوسید و او را در جای خویش می‌نشاند.»[6]

اگر دختران ما از این سیره نیک حضرت زهرا (س) الگوبرداری کنند و به پدر و مادر خود محبت و احسان نمایند، از طرف والدین نیز محبت می‌بینند، در آن صورت فطرت محبت طلبی آنان پاسخ مثبتی دریافت نموده و دیگر در بیرون خانه به دنبال محبت‌های کذایی نمی‌روند و به دنبال جبران کمبود محبّت از خانه فرار نمی‌کنند.

در هر حال آنچه باعث استحکام خانواده می‌شود، مهر و محبّت و صفا و صمیمیّت است، هر یک از اعضای خانواده باید نسبت به این مهم اقدام کنند و خداوند وظیفه احسان را بر عهده فرزندان گذاشته و در قرآن بلافاصله بعد از مسئله توحید به آن اشاره می‌کند: «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً[7]؛ و خدا را بپرستید! و هیچ چیز را همتاى او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیکى کنید.»

 

بخش دوم: محبّت و مهرورزی حضرت زهرا (س) به همسرش

کلید آرامش، انضباط، استحکام و صمیمیّت خانواده به دست زنان است و به دنبال آن موفقیّت و آسودگی خاطر مرد نیز به نوع رفتار و برخورد زن درون خانه بستگی دارد. یکی از مشکلات زوجین عدم ابراز علاقه است. چه‌بسا زن و مرد قلباً محبّت فراوانی به همسرشان داشته باشند؛ ولی توانایی ابراز آن را نداشته باشند و در این حال زنان به خاطر روحیه حساس و لطیفشان گمان می‌کند شوهرش دوستش ندارد.

از این رو، ائمه معصومین (ع) بر ابراز علاقه به همسر تأکید کرده‌اند و در سیره عملی ایشان این امر در موارد متعددی به چشم می‌خورد. پیامبر (ص) فرمودند: «قَوْلُ‏ الرَّجُلِ‏ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی‏ أُحِبُّکِ‏ لَا یَذْهَبُ‏ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً[8]؛ این سخن مرد به زن خود که دوستت دارم، هرگز از دل زن بیرون نمی‌رود.»

در زندگی حضرت زهرا (س) با حضرت علی (ع) کلمات و عبارات محبّت آمیز بسیار است. حضرت زهرا (س) با الهام از دستورات الهی و با دارا بودن درک صحیح از روابط زن و شوهر همواره به همسر بزرگوارشان عشق می‌ورزیدند و او را مورد محبّت قرار می‌دادند و در کلام خود علاقه و احترام را توأماً در نظر داشتند. گاهی او را با کنیه «ابوالحسن» صدا می‌کردند و گاه او را ابن عم (پسر عمو) خطاب می‌کردند.

گاهی مشاهده می‌شود عدم رعایت همین مسأله باعث ایجاد کینه بین زن و شوهر می‌شود. متأسفانه در رسانه‌ها و فیلم‌ها مشاهده می‌کنیم که زوجین نه‌تنها با احترام همدیگر را صدا نمی‌کنند؛ بلکه بی‌احترامی و توهین را غیرمستقیم ترویج می‌دهند، در حالی که استفاده از نام مناسب و القاب زیبا برای خطاب همسر، باعث روابط مثبت و ایجاد محیطی آکنده از صمیمیّت و محبت می‌گردد و سبب پیدایش زمینه عکس‌العمل رفتاری مناسب در طرف مقابل می‌شود.

حضرت علی (ع) دراین‌باره فرمودند: «أَجْمِلُوا فِی الْخِطَابِ تَسْمَعُوا جَمِیلَ الثَّوَابِ[9]؛ خطاب‌هایتان را زیبا کنید تا پاسخ زیبا بشنوید.»

حضرت زهرا (س) همسرش را این گونه خطاب می‌کند: «یا ابالحسن ... رُوحِی لِرُوحِکَ وِقَاءً وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ فِدَاءً[10]؛ علی جان! روح من فدای روح تو و جان من سپر بلاهای جان تو باد.»

عشق و محبّت حضرت زهرا (س) به همسرش به‌اندازه‌ای بود که در لحظات احتضار می‌گریست و به علی (ع) می‌فرمود: «أَبْکِی‏ لِمَا تَلْقَى بَعْدِی[11]؛ به خاطر آنچه که پس از من به تو خواهد رسید، می‌گریم.»

اگر بخواهیم از مهر و محبت دو سویه حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) سخن بگوییم، همین شعری که منتصب به امیرالمؤمنین علی (ع) است، کافیست. آن حضرت در این شعر زیبا و غنی، رابطه عاطفی خود با حضرت زهرا (س) را به یک جفت کبوتر تشبیه کرده و می‌فرماید:

کُنَّا کَزَوْجِ‏ حَمَامَةٍ فِی‏ أَیْکَةٍ          مُتَمَتِّعِینَ‏ بِصِحَّةٍ وَ شَبَاب‏[12]

ما همانند دو کبوتر در یک آشیانه بودیم که از نشاط، سلامت و جوانی برخوردار بودیم.

چنین رفتارهای عاطفی صمیمی و محبت‌آمیزی نشان از سلامت روحی و روانی این زوج آسمانی دارد و پشتیبانی برای زندگی پایدار و هنرمندانه آنان است.

 

بخش سوم: محبّت و مهرورزی حضرت زهرا (س) به فرزندان

یکی از نیازهای اساسی کودک نیاز به محبّت و دوست داشتن است. عدم توجّه والدین به این نیازهای فطری باعث ایجاد کمبودها و مشکلات روانی خواهد شد. بسیاری از نابهنجاری‌های اجتماعی و بزهکاری‌های افراد در بزرگ‌سالی ریشه در خلأ عاطفی و کمبود محبّت در دوران کودکی دارد و بیشترین امری که می‌تواند از نظر روانی این میل باطنی کودک به محبّت را ارضا نماید آغوش گرم مادر است.

بنابراین در کنار همسرداری، پرورش روحی و جسمی کودک از مهم‌ترین وظایف مادر در خانواده است. محبّت مادر به فرزند فطری است و همین محبّت باعث می‌شود، سختی‌های دوران بارداری و نگهداری و تربیّت و مشکلات دوران نوزادی و کودکی برای مادر قابل تحمّل باشد و این عاطفه و مهر مادری بسیار قوی‌تر از عاطفه پدری است.

برای ابراز صحیح این محبّت نیاز به الگو داریم، چراکه محبّت زیادی مادرانه باعث مشکلات تربیّتی خواهد شد و ممکن است بچه را لوس بار آورد یا سبب وابستگی بیش از حد بچه به مادر شود. از این‌رو، نقش سازنده مادر در تعیین سرنوشت کودک بسیار در خور توجّه است تا آنجا که نقطه آغازین سعادت و شقاوت انسان‌ها را دامان مادر و محیطی که مادر مهم‌ترین رکن آن است دانسته‌اند.

از پیامبر (ص) چنین نقل شده است: «الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِیدُ مَنْ‏ سَعِدَ فِی‏ بَطْنِ‏ أُمِّه[13]؛ انسان

بدبخت کسى است که در شکم مادرش بدبخت شده و نیک بخت کسى است که در شکم مادرش نیک بخت شده است.»

با نگاه کلی، این حدیث اشاره به تربیّت مادر نیز دارد، زیرا اگر صرف تولد را حساب کنیم، دچار جبر خواهیم شد که انسان در سرنوشت خودش تأثیری ندارد و واضح است که این حرف از اساس غلط است.

پروین اعتصامی چنین سروده است:

دامن مادر نخست آموزگار کودک است             طفل دانشور کجا پرورده نادان مادری

ایشان در جای دیگری چنین سروده:

همیشه دختر امروز مادر فرداست                    ز مادر است میسّر بزرگی پسران

با توجّه به برخوردهای عاطفی و منطقی حضرت زهرا (س) با کودکانش می‌بینیم که حضرت در پرورش روح و بنیان‌های شخصیتی فرزندانش به‌قدری با ظرافت و دقّت عمل نمود که هریک از فرزندان او از بزرگ‌ترین افراد بشر قرار گرفتند و صفحات بزرگی از تاریخ را ورق زدند و عملاً به الگوها و اسوه‌های مقاومت، ایثار، صبر و از خود گذشتگی و شجاعت و ... تبدیل شدند.

حضرت زهرا (س) در روابط کلامی و محبّت آمیز خود با خطاب مهربانانه فرزندانش را با «قره عینی» (نور چشم من) و «ثمره فوادی» (میوه دلم) صدا می‌کرد.

حضرت رسیدگی و محبّت به فرزندانش را بر هر کاری مقدّم می‌داشت و معتقد بود که در نگهداری و پرورش فرزند، مادر نسبت به هرکس دیگری سزاوارتر است.

سلمان فارسی می‌گوید: «روزی به منزل حضرت زهرا (س) وارد شدم آسیابی را جلوی حضرت دیدم که دستاس آن را با حالت خستگی و ضعف گرفته و می‌چرخاند و مقداری جو آرد می‌نمود و در گوشه‌ای از اتاق حسین (ع) از شدّت گرسنگی ناله می‌کرد. گفتم اجازه بفرمایید کمک نمایم یا آسیاب را بچرخانم یا حسین (ع) را آرام کنم؟ فرمود من به فرزندم آشناترم پس تو دستاس را بچرخان.»[14]

 

بخش چهارم: محبّت حضرت زهرا (س) به مردم

روزی امام حسن (ع) وارد اتاق مادر گرامی‌شان شد و دید که مادرشان در حال رکوع نماز است و برای مردها و زن‌های مؤمن با ذکر نامشان دعا می‌کند. گوش کردند دیدند که مادر فقط برای دیگران دعا می‌نماید و برای خویش هیچ دعایی نمی‌فرمایند. جلو آمدند و فرمودند: «ای مادر چرا مقداری هم برای خودت دعا نمی‌کنی، همان‌طوری که برای دیگران دعا می‌نمایید؟»

حضرت زهرا (س) پاسخ دادند: «یَا بُنَیَّ الْجَارَ ثُمَ‏ الدَّارَ[15]؛ ای فرزندم! اوّل باید به فکر نجات همسایه باشیم و سپس برای خودمان دعا کنیم.»

زمانی که آیه 43 و 44 سوره حجر[16] نازل شد پیامبر (ص) بسیار گریستند و اصحاب نیز همه گریان شدند. سلمان فارسی چون می‌دانست که همیشه پیامبر (ص) با دیدن دخترشان خوشحال می‌شوند، از این رو به دنبال حضرت زهرا (س) رفتند و ایشان را نزد پدرشان آوردند.

وقتی حضرت زهرا (س) به نزد پدر رسید، فرمود: پدر جان! دخترت فدای تو گردد، چرا گریان بوده‌ای؟ فرمود: جبرئیل آمد و آیه‌ای از قرآن در مورد جهنّم بر من نازل کرد که بسیار دردآور و وحشتناک بود و سپس آیه را تلاوت فرمودند. حضرت زهرا (س) با شنیدن این آیات گریست و با صورت بر زمین افتاد و گفت: «ای وای به حال گناه‌کارانی که اهل آتش جهنّم گردند!»[17]

چه کسی را سراغ دارید که این‌قدر به فکر مردم باشد که با شنیدن عذاب الهی در مورد گنه‌کاران از هوش برود؟ آیا چیزی غیر از محبّت و دوست داشتن دیگران است؟

این درس بزرگی است تا همه ما علاوه بر دغدغه هدایت خود، دغدغه هدایت دیگران را نیز داشته باشیم.

امام باقر (ع) فرمود ای جابر! به خدا قسم روز قیامت حضرت زهرا (س) جدا می‌کند و نجات می‌دهد شیعیان و محبّین و دوستدارانش را همچنان که مرغ دانه خوب را از دانه بد جدا می‌کند. زمانی که شیعیان او با آن حضرت به درب بهشت می‌رسند خداوند در دل‌های آن‌ها می‌اندازد که برگردید و نگاه کنید. بر می‌گردند و نگاه می‌کنند. خداوند می‌فرماید چرا برگشتید؟ در حالی که فاطمه (س) دختر حبیبم در بین شماست و هر آینه شفاعت او را درباره شما خواهم پذیرفت.

می‌گویند خدایا دوست داریم قدر و منزلت ما شیعیان فاطمه (س) در این روز شناخته شود. پس از جانب خداوند خطاب می‌شود: ای دوستان من! برگردید و نگاه کنید و ببینید هرکس از شما را به خاطر دوستی فاطمه (س) دوست داشته است، هرکس شما را اطعام کرده است، هرکس را که به خاطر زهرا (س) با جرعه‌ای آب سیرابتان کرده است؛ دست او را بگیرید و به بهشت واردش کنید. سپس امام باقر (ع) فرمودند به خدا قسم باقی نمی‌ماند در بین مردم جز شک کننده یا منافق و یا کافر.»[18]

 

گریز و روضه

شنیدیم و خواندیم که چگونه حضرت به فکر نجات مردم بودند، ولی مردم هم خوب پاسخ حضرت را دادند! چه خوب مزد رسالت را ادا نمودند! آیا فاطمه (س) جزو اهل‌بیتی نبود که پیامبر مودت به آن‌ها را درخواست کرد؟

مگر این‌ها نشنیدند که پیامبر (ص) به درب خانه حضرت می‌آمدند و می‌فرمودند «السلام علیک یا اهل بیت النبوه؟!»

دلم به یاد مدینه بهانه می‌گیرد                                  سراغ باغ گلی را شبانه می‌گیرد

چه حکمت است که چون نام فاطمه آمد                      برای گریه دل من بهانه می‌گیرد

به یاد عزیزانی که با رمز یا زهرا (س) شب‌های عملیات به قلب دشمن می‌زدند، به یاد شهیدانی که با نام حضرت جان می‌دادند، از امام زمان (عج) اجازه می‌خواهیم سری بزنیم به خانه مصیبت‌زده مولا علی (ع).

خانه همان علی که تا خبر شهادت زهرا (س) را در مسجد شنید، در حال حرکت به زمین افتاد و هر چه کوشید تا برخیزد نتوانست و در نقل دیگری آمده: «فَغُشِیَ‏ عَلَیْهِ‏ حَتَّى‏ رُشَ‏ عَلَیْهِ الْمَاءُ ثُمَّ أَفَاقَ[19]؛ تا خبر شهادت فاطمه را شنید بی‌هوش شد، به صورت او آب پاشیدند تا به هوش آمد.»

آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف                     چادر تو یک‌طرف افتاده معجر یک‌طرف

 هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است            رنگ این دیوار خانه یک‌طرف، در یک‌طرف

از کنار تو که می‌آید به خانه ناگهان                            بر سر زانو می‌افتد مرد خیبر یک‌طرف

گاه دل‌خون توایم و گاه دل‌خون پدر                          وای بابا یک‌طرف ای وای مادر یک‌طرف

می‌خواهم بگویم آقا! شما تا خبر شهادت همسر مهربانت را شنیدید، بی‌هوش شدی و از خال رفتی! ولی کجا بودید آن لحظه‌ای که زینب (س) آمد روی گودال قتلگاه و ببیند: «و الشمرُ جَالِسٌ عَلی صَدر».

 

منابع:

 [1]. تلفیقی از روش ابهام و تعریف از مطلب.

 [2]. دعائم السلام، ج 1، ص 71.

 [3]. قلم/ 4.

 [4]. آل‌عمران/ 159.

 [5]. اسد الغابه، ج 5، ص 520.

 [6]. بحارالانوار، ج 43، ص 25.

 [7]. نساء/36.

 [8]. الکافی، ج 5، ص 569.

 [9]. عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص 91.

 [10]. بحار الأنوار، ج ‏19، ص 28.

 [11]. همان، ج‏43، ص 155.

 [12]. دیوان منصوب به امیرالمؤمنین (ع)، ص 86.

 [13]. بحارالانوار، ج 5، ص 157.

 [14]. الخرایج و الجرایح، ج 2، 530.

 [15]. کشف الغمه فی معرفته الائمه (ع)، ج 1، ص 468.

 [16]. «و إ نّ جهنّم لمَوْعِدُهُمْ أجْمَعین، لَها سَبْعَةُ أبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»

 [17]. بحارالا نوار، ج 43، ص 87 ـ 89.

 [18]. بحارالانوار، ج 43، ص 65.

[19]. بحارالانوار، ج 43، ص 214.

تعداد بازدید : ۴,۰۱۶

تازه ترین

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

پربازدیدترین