پایگاه تخصصی مسجد: معاونت فرهنگی مرکز رسیدگی به امور مساجد، بهمناسبت فرارسیدن ایام اربعین شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اقدام به تولید مجموعه «فیش منبر ویژه اربعین حسینی» کرده است که از این پس هر روز یک قسمت از این مجموعه در پایگاه تخصصی مسجد منتشر خواهد شد و در ادامه نیز قسمت دوم این مجموعه با موضوع «اربعین در تیررسی شبهات» در اختیار علاقهمندان مکتب اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) قرار میگیرد.
همچنین فایل WORD و PDF این مجموعه نیز در کانال تلگرامی محراب معاونت فرهنگی مرکز رسیدگی به امور مساجد به نشانی https://telegram.me/mehrabonline قابل دریافت خواهد بود.
ایجاد انگیزه[1]
در یکی از سفرها و در ایامی که به اربعین امام حسین (ع) نزدیک میشدیم، با رانندهای همسخن شدم. در طول مسیر، کاروانی را دیدیم که با پای پیاده از خراسان بهسوی کربلای معلا میرفت. از داخل شیشه اتومبیل چشمم را به افراد پیر و جوان و حتی نوجوانانی دوخته بودم که عاشقانه سختیهای مسیر را تحمل میکردند و به زیارت مُراد خویش میرفتند. در همان لحظه آرزو کردم؛ ایکاش توفیق رفیق من هم میشد تا با این کاروان همراه شوم؛ اما سخنان راننده ماشین، مرا به فکر واداشت. او سؤالاتی را مطرح کرد که بدین مضمون بود:
در این زمان که ما با پیشرفت فنّاوری روبرو هستیم، چگونه میتوان پذیرفت که امام حسین (ع) راضی است که ما با پای پیاده به زیارت او برویم؟ آیا این سبک عزاداری و زیارت، تحجر نیست؟ در شرایطی که برای راهاندازی موتور اقتصاد کشور نیاز به تلاش شبانهروزی است، چرا باید وقت اینهمه جمعیت گرفته شود تا فقط یک زیارت انجام شود؟
چرا مسافرتی را که در کمتر از سه روز، میتوان انجام داد، گاهی تا چهل روز طول میدهیم؟ آیا این سیره اهلبیت (علیهم) است؟ آیا این اتلاف وقت نیست؟
سؤالات و شبهات آقای راننده، اگر در ابتدا برای یک مسلمان مطرح نباشد، با چنین بیانی، تأملبرانگیز خواهد بود.
بهراستی آیا برای اینچنین سؤالاتی، پاسخ قانعکننده داریم؟ آیا نیاز به مطالعه جدی در این زمینه نیست؟ آیا
اهمیت اربعین آنقدر هست که تمام مصلحتهایی که در پی برگزاری اربعین فوت میشود را جبران نماید؟
متن و محتوا
به همان میزان که مراسم بزرگداشت اربعین حسینی (ع) از سوی اهلبیت (علیهم) و دوستداران آنان مورد تأکید و توصیه قرار گرفته؛ از سوی دشمنان نیز شبهات بنیادی در این باره وارد شده است، در این جلسه میخواهیم برخی از این شبهات را بررسی کنیم.
اشکالات و شبهات پیرامون اربعین را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) شبهات تاریخی
ب) شبهات مربوط به اصل اربعین
ج) شبهات مربوط به سبک عزاداری در اربعین
سؤالات و شبهات تاریخی
از جمله سؤالهای تاریخی که درباره اربعین مطرح است این سؤال میباشد: آیا اهلبیت (علیهم) در همان سال 61 هجری به کربلا رسیدند؟ اگر چنین است، چگونه توانستند آنهمه مسافت را طی کنند؟
آنچه درباره این سؤال مهم است اثبات حضور اهلبیت (علیهم) کنار قبر امام حسین (ع) و یاران آن حضرت در اربعین است که قطعی و بدون شک اتفاق افتاده؛ اما از آنجایی که در نحوه و زمان حضور آنان، اثر چندانی مترتّب نیست، از محل بحث خارج است، هرچند دانشمندان علم تاریخ بحثهای فراوانی در این مورد داشته و به نتایجی نیز دستیافتهاند و اگر عده کمی از مورخان این مطلب را نقل نکرده باشند، دلیل بر عدم وقوع آن و دلیل بر انکار اربعین در سال 61 نیست.[2]
اما شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده: «روز اربعین، روزی است که اهلبیت امام، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین (ع) وارد کربلا شد.»[3]
همچنین سید بن طاووس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده و مینویسد: «وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر؛ بنابراین آنها به محل شهادت امام حسین (ع) آمدند. سپس در آنجا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند.»[4]
بنا بر نظر این دو مورخ و دانشمند بزرگ، اهلبیت (علیهم) روز اربعین به سرزمین کربلا رسیدهاند.
اشکالات به اصل برگزاری مراسم اربعین امام حسین (ع)
۱. چرا بزرگداشت اربعین، تنها برای امام حسین (ع) مطرح و برای سایر اهلبیت (علیهم) مطرح نیست؟
در پاسخ باید بپذیریم که مراسم گرامیداشت اربعین امام حسین (ع) و یاران باوفای آن حضرت نسبت به سایر ائمه (علیهم) بسیار متفاوت است؛ اما با این حال، هیچیک از ائمه نه تنها با این مراسم مخالفت نکردهاند، بلکه همواره بر برپایی عزای اباعبدالله الحسین (ع) در هر زمانی سفارش نمودهاند!
همچنین میتوان گفت: تفاوت عزاداری امام حسین (ع) با سایر امامان به دلیل گستره کمی و کیفی واقعه عاشور است. وضعیت زمانی حکومت اسلام و مسلمانان، ظلمهای حاکمان، تضعیف امت اسلامی، تشدید ظلم علیه محبان اهلبیت (علیهم)، از بین رفتن آموزههایی چون امربهمعروف و نهی از منکر و ... همگی از یکسو، مظلومیت و تنهایی ویژه اباعبدالله الحسین (ع) و نوع جنگ و برخورد فیزیکی با آن حضرت و اهلبیت ایشان، از سوی دیگر همه و همه شکل خاصی به این حادثه داده که باعث شده حتی پیامبر اکرم (ص) و حضرت زهرا (س) و تمام ائمه اطهار (علیهم)، برای آن حضرت عزاداری کنند و بر احیای عزای آن حضرت، تأکید فراوان داشته باشند. تأکیدی که حتی اساس ایمان را مبتنی بر زیارت اربعین کرده و گویا بر هر مؤمنی لازم است این زیارت را اقامه نماید.
از سوی دیگر تأکید به عزادارى بر حضرت سیدالشهدا (ع) به خاطر فلسفههای سازنده و تربیتى متعدد آن است، برخی از آثار تربیتی عزاداری امام حسین (ع) عبارتند از:
- تزکیه روح و پالایش نفس
- آشنایی تودههای مردم با معارف دینى در پی برگزاری مجالس اقامه عزای امام حسین (ع)
- ترویج روحیه انقلابی گری و ظلمستیزی
- پیوند عمیق عاطفى بین امت و امامان آنان
- زنده نگهداشتن روحیه حماسی و بیزاری از دشمن
- اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و...
این جمله امام خمینی (ره): «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگهداشته است» شاهد دیگری بر همین مدعی است.
علاوه بر دلایل فوق، رسیدن کاروان اسیران در سفر بازگشت به صحرای کربلا در چهلم شهادت آن حضرت و عزاداری معروفی که در همان سفر برگزار شد، نیز دلیلی دیگر بر بزرگداشت اربعین است.
بنابراین عزاداری برای سید الشهدا (ع) بهطور خاص از سوی اهلبیت (ع) مورد تأکید قرار گرفته و اساساً نباید آن را با سایر عزاداریها مقایسه کرد.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
۲. چرا باید مراسم اربعین را در کربلا برگزار کنیم؟ آیا این کار سبب خلوت شدن مجالس اهلبیت (علیهم) در ایران و وهن جلسات اهلبیت (علیهم) نیست؟
در پاسخ این سؤال که یکی از پیش پا افتادهترین شبهات مربوط به اربعین است، میتوان گفت:
کمجمعیت شدن اجتماع محلی برای تقویت یک اجتماع سراسری، مختص زیارت اربعین نیست؛ بلکه این مسئله در سایر احکام دینی مانند نماز جمعه و نماز عید فطر نیز وجود دارد؛ اما هرگز این حکم و تکلیف، سبب خالی شدن مساجد شهرها نمیشود.
از طرفی خلوت شدن مجالس اهلبیت (علیهم) اگر به معنای آن باشد که همگی به دعوت امام حسن عسکری (ع) برای شرکت در روضۀ سالانۀ خود امام حسین (ع) لبیک گفته، رنج سفر را به جان خریده و در عزای سراسری امام حسین (ع) شرکت کنند، نه تنها اشکالی ندارد؛ بلکه در این صورت خلوت شدن مجالس محلی، موجب تعظیم بیشتر یاد امام حسین (ع) است.
عاشقان و دلدادگان امام حسین (ع) پس از یک ماه عزاداری، در مجالس محلهها و شهرها، به سمت حرم مطهر آن حضرت به راه میافتند و در روز اربعین که فصل اجتماع عظیم شیعیان و محبان اهلبیت (علیهم) است، در این سرزمین مقدس تجمع کرده و به تعظیم شعائر میپردازند. نظیر این اتفاق در عزاداری امام رضا (ع) در بیست و هشتم صفر هر سال اتفاق میافتد. با این تفاوت که «تجمع مؤمنین در اربعین» یک میعاد جهانی و بینالمللی است.
اشکالات به سبک عزاداری در اربعین بهخصوص پیادهروی
۱. چرا باید اینقدر هزینه کرد و توان اقتصادی کشور را کاهش داد تا یک زیارت انجام شود؟ اصلاً چرا پیادهروی؟
زیارت اربعین با پای پیاده، از دیدگاه تاریخی، ریشه در زیارت جابر بن عبدالله انصاری (ره) صحابی جلیلالقدر رسول اعظم (ص) دارد. او برای اولین بار با پای پیاده از مدینه به کربلا آمد و به زیارت امام حسین (ع) توفیق یافت.[5]
بر اساس روایات و منابع تاریخی، سنت مقدّس پیادهروی برای زیارت امام حسین (ع) از روزگار امامان (ع) وجود داشته است.
در روایات تاریخی بیان شده که امام سجاد (ع) با پای پیاده به زیارت حج و حرم مطهر امام حسین (ع) مشرف شده است.
این سنت نه تنها برای زیارت امام حسین (ع) که در مورد سایر اهلبیت نیز وارد شده. از جمله روایتی از امام صادق (ع) درباره زیارت امیرالمؤمنین (ع) است که میفرماید: «مَنْ زار امیرالمؤمنین (ع) ماشیاً کَتَبَ الله لَهُ بکُلِّ خُطْوَۀٍ حَجَّۀً و عُمْرۀً فَأِنْ رَجَعَ ماشِیاً کَتَبَ الله له بکُلِّ خُطْوَۀٍ حَجَّتَیْنِ و عُمْرِتَیْنِ»[6]
پیادهروی اربعین در سیره علما نیز وجود داشته و در زمان «شیخ انصاری» مرسوم شده بود، اما در برههای از زمان به فراموشی سپرده شد و در نهایت توسط «شیخ میرزا حسین نوری» دوباره احیا شد. ایشان آخرین بار در سال ۱۳۱۹ هجری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین (ع) رفت. با اینکه زیارت سیدالشهدا (ع) در اکثر برهههای تاریخی بهسختی انجام میشد و جان زائران در خطر بود، اما با این وجود زائران، عاشقانه خطرات را به جان میخریدند و به پابوسی امام حسین (ع) در روز اربعین نائل میشدند.
مردم عراق نیز از گذشتههای دور، پیاده به زیارت حرم ائمه (ع) میرفتند و این سنت تا امروز ادامه داشته و بارزترین پیادهرویها، پیادهروی اربعین حسینی است. هرچند نظام بعثی عراق در دوره حکومتش مانع پیادهروی اربعین شد؛ ولی مردم این سنت را مخفیانه ادامه دادند و امروزه علاوه بر عراق، در ایران، سوریه و دیگر کشورها رونق گرفته است.
در شریعت اسلامی، مستحب بودن پیادهروی با پایبرهنه یا بدون آن در چند مورد وارد شده است:
- استحباب پیاده رفتن به زیارت مؤمن؛[7]
- استحباب پیادهروی امام هنگام رفتن به مصلا در نماز عید؛[8]
- استحباب پیادهروی بهسوی مساجد؛[9]
- استحباب پیادهروی در تشییعجنازه؛[10]
- استحباب پیادهروی برای انجام حج و عمره؛[11]
- استحباب پیاده رفتن به رمی جمرات؛[12]
بنابراین، پیادهروی در فقه نیز ناشناخته نیست و نظایری دارد که یکی از آنها پیادهروی برای زیارت قبور ائمه (ع) است.
گرچه زیارت پیاده حضرت سیدالشهدا (ع) اختصاص به اربعین ندارد و همیشه مستحب است، اما سنّت پیادهروی در زیارت اربعین ویژگیهایی دارد؛ از جمله اینکه اولین زائر امام، با پای پیاده به زیارت موفق شد. همچنین در اربعین، اهلبیت امام (ع) پس از تحمل رنجها و آزار فراوان از شام به کربلا بازگشتند. شیعیان نیز در تأسی به اهلبیت (ع) و دو صحابی جلیلالقدر (جابر و عطیه)، در این روز پیاده به زیارت مشرف میشوند و در وصف آنها باید چنین سرود:
باید نشست و از برکاتى چنین نوشت تا روز حشر از حسناتى چنین نوشت
از کشتى وسیع نجاتى چنین نوشت از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت[13]
۲. پیادهروی اربعین سبب ضرر رساندن عمدی به بدن است و اگر این پیادهروی مستحب باشد؛ در صورتی است که ضرر و زیان نداشته باشد در غیر این صورت نه تنها واجب نیست، بلکه حرام است. این در حالی است ورم پاها و بیماریهای درازمدت از زیانهایی است که در این پیادهروی دیده شده است؟
در پاسخ میتوان گفت: پیادهروی اربعین بر فرض که با ضرر اندکی همراه باشد، منافع فراوان به همراه دارد و عامل نشاط و تحرک و طراوت انسان میشود و خیر دنیا و آخرت در آن نهفته است و رنجی اندک در برابر پاداشی بزرگ است.
در روایتی امام صادق (ع) فرمودند: «وقتی زائر امام حسین (ع) زیر تابش خورشید قرار میگیرد، گناهانش محو میگردد؛ همانطور که آتش همه را تباه میسازد. تابش آفتاب گناهی برایش باقی نمیگذارد و وقتی بازمیگردد، از گناهان پاک است و به مقامی میرسد که در خون تپیدگان در راه خدا نمیرسند.»[14]
در استفتائی از آیات عظام خوئی و تبریزی پرسیده شد:
پیاده رفتن برای زیارت امام حسین (ع) سبب تورم پاها یا بیماری طولانی مثلاً یکماهه میشود. آیا در این حالت (پیاده رفتن) جایز است؟
هر یک از این دو مرجع بزرگ چنین پاسخ دادهاند:
ـ آیتالله خوئی: مادام که ضرر در حدی نیست که احتمال هلاک جان باشد، اشکال ندارد.
ـ آیتالله شیخ جواد تبریزی: تا وقتی ضرر این کار در حدّ هلاکت یا جنایت بر نفس نباشد، اشکال ندارد.[15]
آیتالله مکارم شیرازی (حفظه الله) در بیان خاطراتی از پیادهروی اربعین میفرماید: «در گذشته جادهها امنیت زیادی نداشت و زمانی که در این مسیر در حال پیادهروی بودم، پنجه پاهایمان در کفش زخم میشد، از اینرو با پای برهنه پیادهروی میکردیم و در مسیر گاهی خار به پایمان میرفت و بعد از این که خار را در میآوردیم و به راه خود ادامه میدادیم.»[16]
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید تقی درچهای نیز میگوید: «چندین بار همراه آیتالله حاجآقا مصطفی خمینی (ره) از نجف پیاده بهسوی کربلا رفتیم و گاهی سه تا چهار روز، حدود 20 فرسخ در راه بودیم. حاجآقا مصطفی با پای برهنه و حتی بدون جوراب، حرکت میکرد و از افرادی که صدای خوبی داشتند، میخواست اشعاری را در مقام و عظمت امام حسین (ع) بخوانند و با شنیدن این اشعار، خودش طوری منقلب میشد که از شدت گریه، شانههایش بالا و پایین میرفت.
حالت عجیبی داشتیم. پاهای برهنه و تاولزده و خونآلود، خسته و تشنه، زیر برق آفتاب سوزان و پرچمی سرخ به رنگ خون، ما را به حال و هوای کربلا و ظهر عاشورا میبرد. شدت گریهها به حدی بالا میرفت که همگی نشسته و دیگر نمیتوانستیم به راه خود ادامه دهیم.»[17]
یک شب دلم بهانه کرببلا گرفت قلبم شکست و دور و برش را خدا گرفت
پس پا شدم به نیت روضه که ناگهان دیدم بهشت آمد و دست مرا گرفت
ای زائری که میروی آهسته تر برو شوق غم حسین مرا هم فرا گرفت
۳. اگر هدف ما زیارت است، چرا چند روز وقتمان را صرف پیادهروی کنیم و از زیارت بیشتر در جوار امام حسین (ع) محروم میمانیم؟
وقت گذاشتن برای احیای شعائر الهی اتلاف وقت نیست، به نحوی تبلیغ و رساندن پیام یک حرکت به جهانیان و نسلهای بعدی است. شاید به همین دلیل بوده که از نشانههای مؤمن زیارت اربعین است[18] تا فرهنگ زیارت امام حسین (ع) و پیام حرکت ایشان خاموش نشود و سینهبهسینه ادامه یابد چراکه حرکت امام حسین محور حق و باطل در تمام مسیر زندگی است.
علاوه بر آن در این حرکت رفتن با پای پیاده «موضوعیت» دارد؛ و پیشوایان دین از ما خواستهاند تا با پای پیاده به زیارت برویم.
امام صادق (ع) خطاب به یکی از دوستان خود میفرماید: «قبر حسین (ع) را زیارت کن و ترک مکن.» او میپرسد: «ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟» حضرت صادق (ع) فرمود: «کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین (ع) برود خداوند به هر قدمى که برمىدارد، یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مىفرماید و یک درجه مرتبهاش را بالا میبرد.»[19]
آن حضرت در جای دیگری میفرماید: «کسی که بهقصد زیارت امام حسین (ع) از منزلش خارج شود اگر پیاده باشد، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله برمیدارد، یک حسنه مینویسد و یک سیئه از او محو میکند. وقتیکه به حرم میرسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده مینویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین مینویسد. وقتی میخواهد بازگردد یک فرشتۀ الهی در مقابل او قرار میگیرد و میگوید: رسول خدا (ص) به شما سلام میرساند و پیغام میدهد (مژده میدهد): عملت را از سر بگیر که تمام گناهان گذشتهات بخشیده شده است.»[20]
گریز و روضه
امام صادق (ع) میفرماید: «مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً» کسی برای زیارت قبر اباعبدالله الحسین بیاید در حالی که «مَاشِیاً» با پای پیاده است، «کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ وَ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَهٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ» برای هر قدمی که میگذارد و برمیدارد، خدا ثواب یک بنده آزاد کردن! یک اسیر آزاد کردن! را به او خواهد داد. آنوقت میفرماید چه اسیری را آزاد کنی، «مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ» از فرزندان حضرت اسماعیل! یعنی از بنیهاشم ...
این روایت شریف خبر از داغ نهفتهای در دل امام صادق (ع) دارد. داغ اسارت رفتن زینب کبری (س).
و بالاتر از آن جسارت در مجلس یزید به دختر امام حسین (ع) آنگاه که خواست دختر امام حسین را به اسارت ببرد. گویا آمدن زائران به کربلا در اربعین تسکین دل اهلبیت (علیهم) است از غم شام و مجلس یزید!
قصه شروع میشود از پشتبامها از سنگها و هلهلهها، انتقامها
این داستان، ز بدر و احد آب میخورد این کینهای ست کهنه شده در نیامها
چوبِ حراج بر تن یوسف زدند باز بازار بردگان و شما و غلامها...
این ارث مادریِ شما از مدینه است یادت که هست فاطمه و احترامها...!
گفتند خارجی به شما، دردِ کعبِ نِی افزونتر است یا اثرِ این کلامها؟
دیدم که در زیارتِ ناحیه بر شما مهدی مدام گریه کند صبح و شامها
آمد سرِ پدر به ملاقاتِ طفلِ خود قِصه به سر رسید از این پشت به بامها[21]
در مجلس یزید، مردی از اهل شام، متوجه فاطمه دختر امام حسین (ع) شد و به یزید گفت: این کنیز را به من ببخش! فاطمه با شنیدن این سخن، در حالی که به شدت میلرزید، خود را به عمهاش زینب (س) رسانید و گفت: یتیم شدم، کنیز هم بشوم؟!
زینب (س) با شهامت کامل رو به مرد شامی کرد و گفت: «به خدا دروغ میگویی و رسوا شدی! نه تو و نه یزید هیچ کدام قدرت به کنیزی بردن این دختر را ندارید! یزید با شنیدن این سخن به خشم آمد و گفت: به خدا دروغ میگویید. من چنین قدرتی را دارم و اگر بخواهم انجام میدهم. زینب (س) گفت: چنین نیست، به خدا سوگند! خداوند چنین حقی را به تو نداده است مگر اینکه از دین ما خارج شوی و آیین دیگری را بپذیری.»
در این هنگام، یزید بسیار خشمگین شد؛ لکن وقتی مرد شامی متوجه شد این دختر فرزند امام حسین (ع) است، بسیار ناراحت شد و گفت: «خداوند تو را لعنت کند ای یزید! عترت پیامبر (ص) را میکشی و فرزندان او را اسیر می کنی؟ آنگاه یزید دستور داد گردن او را زدند.»[22]
شیخ مفید (ره) فرمود پس یزید (خبیث) امر کرد تا اهلبیت را با علی بن الحسین (ع) در خانه علیحده که متصل به خانه خودش بود جای دادند و به قولی ایشان را در موضع خرابی حبس کردند که نه دافع گرما بود و نه حافظ سرما چنانکه صورتهای مبارکشان پوست انداخت، و در این مدتی که در شام بودند نوحه و زاری بر حضرت امام حسین (ع) میکردند.
حالا میتوان گفت که چرا امام سجاد (ع) فرمود: الشام! الشام!
ذکر مصیبت میکند: الشام الشام تا یاد غربت میکند: الشام الشام
منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را یک جا روایت میکند: الشام الشام
موی سپید و چهرهای در هم شکسته از چه حکایت میکند: الشام الشام
هر روز با اندوه و آه و بی شکیبی یاد اسارت میکند: الشام الشام
در این دیار پُر بلا هر کس به نوعی عرض ارادت میکند: الشام الشام
یک شهر چشم خیره وقت هر عبوری ابراز غیرت میکند: الشام الشام
هر سنگ با پیشانی مجروح خورشید تجدید بیعت میکند: الشام الشام
قرآن پرپر روی نیزه غربتت را هر دم تلاوت میکند: الشام الشام
قلب تو را یک مرد رومی با نگاهش بی صبر و طاقت میکند: الشام الشام
منابع:
[1]. تلفیقی از روش داستان و سؤال (مبلغین محترم میتوانند این قسمت از سخنرانی را بهصورت نقل قول از یکی از طلاب بیان کنند. بیان داستانی آن میتواند در انگیزه سازی ابتدایی مؤثر باشد.)
[2]. تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهدا (ع)، ص 153.
[3]. مسار الشیعه، ص 26.
[4]. اللهوف فی قتلى الطفوف، ص ۱۱۴.
[5]. بحارالانوار، ج 98، ص 334.
[6]. وسائلالشیعه، ج 14، ص 480.
[7]. ثواب الاعمال، ص 293.
[8]. وسائل الشیعه ج 16، ص 152.
[9]. همان، ج 5، ص 201.
[10]. همان، ج 7، ص 455.
[11]. همان، ج 11، ص 79.
[12]. همان، ج 14، ص 59.
[13]. محمدجواد پرچمی.
[14]. همان، ص 496.
[15]. صراط النجاة، ج 2، ص 418.
[16]. بیان در درس خارج تاریخ: 8/9/94.
[17]. در وادی عشق، خاطرات حجتالاسلام سیدتقی درچهای، ص 185.
[18]. بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۳۴۸.
[19]. کامل الزیارات، ص ۱۳۴.
[20]. همان، ص ۱۳۲.
[21]. محمد رسولی.
[22]. منتهی الأمال، ج 1، ص 433.