سرویس مسجد خبر
نگاهی به زندگی شهید آیت‌الله مدنی(ره)

مجاهدی که در سنگر نماز به شهادت رسید

مجاهدی که در سنگر نماز به شهادت رسید
(شنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۱) ۱۷:۱۳

دینم به من می گوید باید امروز خودت را فرموش کنی و خود را زیر پای این مرد [امام خمینی(ره)] بگذاری تا یک قدم بالا بیاید و به دنبال ایشان حرکت کنی.

به گزارش پایگاه تخصصی مسجد، در دورانی که نسل خداجو، آرمان گرا و حقیقت طلب جوان به دنبال پناهگاهی می گردد، مطالعه زندگی ارزشمند مردان الهی و الگوگیری از آنان، آموزنده و راهگشا است؛ مردانی که خود تاریخ ساز بوده اند و تأثیرات شخصیت فردی و اجتماعی شان بر جریان تاریخ معاصر ما، نقشی تعیین کننده داشته است؛ و شهید آیة الله سید اسد الله مدنی(ره) از جمله این مردان الهی است؛ هم که می تواند بهترین اسوه برای دانشجویان دانشگاهی و حوزوی باشد. اسوه ای که دست سالکان طریق را بگیرد و تا آسمان های پاکی و زلالی و نور بالا ببرد. گوشه ای از سیره عملی شهید محراب، آن عارف واصل را در دو بخش فردی و اجتماعی به خوانندگان گرامی تقدیم می داریم:

  تولد و دوران تحصیل

  شهید آیت الله سید اسدالله مدنی در سال  1292 هـ. ش .(1323هـ.ق.) در دهخوارقان (آذرشهر) دیده به جهان گشود. پدر ایشان، مرحوم آقا میر علی، در بازارچه آذر شهر، شغل بزازی داشت. شهید مدنی در چهار سالگی، مادر و در 16 سالگی، پدر خود را از دست داد و دوران کودکی را با رنج و سختی به پایان رساند. وی در عنفوان جوانی، به قصد کسب علم و کمال به شهر مقدس قم عزیمت کرده و به رغم مشکلات فراوان شخصی ناشی از در گذشت پدر و استبداد عصر رضا خانی، با  پشتکار وافر به تحصیل علوم دینی مشغول شد.

  شهید مدنی در حوزه علمیه قم پس از گذراندن مراحل مقدماتی  از محضر اساتید بزرگ فقه و  اصول و فلسفه استفاده کرد. مدتی در محضر درس مرحوم آیت الله حجت کوه کمری (ره) و آیت الله سید محمد تقی خوانساری (ره) حاضر شد و مدت چهار سال نیز در محضر امام خمینی (قدس سره) حضور یافت و از درس فلسفه و عرفان اخلاق ایشان بهره مند گردید. آیت الله مدنی، پس از مدتی به نجف اشرف هجرت کرده  در حوزه علمیه نجف اشرف در کنار تکمیل تحصیلات عالی خویش تدریس در سطوح مختلف را شروع کرد. به دستور مرحوم آیت الله حکیم (ره) ، کرسی تدریس لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه را به عهده گرفت و در اندک زمانی جزو اساتید معروف حوزه علمیه نجف اشرف به شمار آمد. ایشان در نجف اشرف در درس خارج مرحوم آیت الله سید عبد الهادی شیرازی (ره) و مرحوم آیت الله حکیم (ره) و مرحوم آیت الله خوئی (ره) شرکت کرده و از مراجع بزرگی از جمله آیت الله حکیم در نجف و آیت الله حجت کوه کمری در قم و آیت الله خوانساری اجازه اجتهاد دریافت کرد.

  آغاز مبارزات

    شهید بزرگوار آیت الله مدنی(ره) مبارزه سیاسی و اجتماعی خود را از دوران تحصیل در قم، آغاز کرد و در اولین فعالیتهای خود به ستیز با بهائیت در منطقه آذر شهر پرداخت و پس از مدتی شهر مذهبی آذر شهر را از لوث این فرقه استعماری پاک نمود. هنگامی که شهید نواب صفوی در نجف اشرف به فکر مبارزه با کسروی گری افتاد، آیت الله مدنی مطلع می شود که نواب صفوی هزینه این مبارزه را ندارد. بدین رو، کتابهای خود را می فروشد و پولش را در اختیار نواب صفوی می گذارد. به گونه ای که دوستانش می گویند اسلحه نواب از پول کتابهای آیت الله مدنی بود. 

  مبارزات شهید مدنی(ره) در نجف اشرف

  این شهید بزرگوار نخستین کسی بود که در نجف به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام، لبیک گفته با تعطیل کردن کلاسهای خود در نجف و تشکیل مجالس سخنرانی در جهت افشای چهره ی پلید رژیم مزدور پهلوی گام بر داشت.

  وی در این زمان در نجف  سردمدار جریان دفاع و پشتیبانی از نهضت امام به شمار می آمد و وقایع ایران را برای طلاب بیان می کرد. از زمان تبعید حضرت امام به نجف، آیت الله مدنی همواره یار و یاور امام بود و در کنار مراد خود به مبارزه علیه ظلم و ستم ادامه میداد. معروف است که هر موقع حضرت امام به علتی نمی توانستند برای اقامه نماز جماعت حاضر شوند، آیت الله مدنی به جای امام به اقامه نماز جماعت می پرداخت.

  همدان، سالهای 1341 تا 1351

   آیت الله مدنی(ره) حرکت تبلیغی خود را از همدان و از روستای دره مرادبیک برای پیاده کردن برنامه های اصلاحی آغاز کرد، به دستور ایشان کسی حق نداشت که بدون حجاب اسلامی وارد آن روستا شود. همچنین خرید و فروش و شرب مشروبات را ممنوع کرد. این عمل ایشان باعث علاقه مردم متدین همدان به او شد و پس از اینکه وی را شناختند، گرد او جمع شده و از وی دعوت کردند تا به همدان بیاید و ایشان با انتقال به همدان فعالیتهای خود را گسترش داد.

   در سال 1341 زمانی که رژیم شاه با تبلیغات گسترده خود می خواست رفراندم به اصطلاح «انقلاب سفید» را برگزار کند، آیت الله مدنی در مسجد جامع همدان سخنرانی تندی علیه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی ایراد و مردم را نسبت به عواقب شوم آن آگاه کرد. در این سخنرانی گفت: « مردم، شما چقدر بی حس هستید، اگر این انتخابات ملغی نشود، در روز قیامت شما مسئول می باشید. باید با علمای قم همکاری کنید و از آقایان پشتیبانی نمایید.»

  خدمات ارزنده شهید مدنی(ره) در همدان

   از آثار آیت الله مدنی(ره) در همدان می توان به احداث مدرسه دینی در روستای دره مراد بیک، مدرسه علمیه در همدان، مسجد چهلستون، تأسیس صندوق قرض الحسنه مهدیه و همچنین درمانگاه مهدیه و دارالایتام مهدیه اشاره کرد.

  خرم آباد، سالهای 1351 تا 1354

  با دعوت عده ای از روحانیون سرشناس و متعهد خرم آباد، آیت الله مدنی به خرم آباد عزیمت کرده، فصل دیگری از زندگی پر فراز و نشیب و سراسر مبارزه خود را آغاز می کند. شهید مدنی در خرم آباد و در حوزه علمیه کمالوند، فعالیت خود را با تدریس درس خارج آغاز می کند و بعد از مدتی با حکم حضرت امام (قدس سره)، سرپرستی این حوزه را نیز بر عهده می گیرد. در همین دوره، وی کتابهای امام از جمله توصیح المسائل و تحریر الوسیله را در خرم آباد توزیع می کند و به رغم خفقان حاکم، درباره مرجعیت امام در مناسبتهای مختلف تبلیغ می کند. همچنین در هر فرصتی و به اشکال گوناگون مردم را به بیداری و آگاهی فرا می خواند، آنان را از مفاسد دستگاه آگاه ساخته، نقشه های شوم استعمار و رژیم طاغوتی را بر ملا می سازد و رهبر واقعی را به مردم معرفی و چهره اصلی و پلید شاه را افشا می کند.

  تبعیدگاه

  آیت الله مدنی(ره) در سال 1354 به  نور آباد ممسنی (به مدت11 ماه)  و در  سال 1356 به گنبد گاووس ( 11 ماه)  و سپس در سال 1357 به بندر کنگان و از آنجا در تابستان 1357به مهاباد تبعید می شود.

 سرانجام آیت الله مدنی(ره) در پایان مدت تبعید به در خواست علمای مبارز تبریز به این شهر عزیمت می کند. در تبریز فعالیتهای انقلابی شهید مدنی روز به روز علنی تر می گردد. ساواک وجود ایشان را در تبریز تحمل نکرده، شبانه وی را دستگیر و از تبریز تبعید می کند.

  باز گشت به همدان، 1357

   آیت الله مدنی در 1/10/57 در میان استقبال با شکوه مردم وارد همدان می شود و از بدو ورود به همدان، هدایت مبارزات مردمی را به عهده گرفته، با اقشار گوناگون جامعه ارتباط برقرار می کند. نقش ایشان در جهت دهی به مبارزات مردم همدان به حدی بوده که وقتی در جریان 22 بهمن، لشگر 81 زرهی کرمانشاه برای سرکوب مردم به سمت تهران حرکت می کرد، به دستور ایشان مردم همدان برای سد کردن حرکت تانکها با دست خالی و کفن پو شان به مقابله با تانکها بر خاستند و خود آیت الله نیز در جلوی همه تظاهر کنندگان به راه  افتاد و مردم موفق می شوند با دادن تعداد کمی شهید و مجروح تانکها را از حرکت باز دارند.

  ایشان در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم همدان به نمایندگی انتخاب می شود و سپس در کوران مشکلات و آشفتگی اوضاع همدان در سال 1358 از سوی امام با اختیارات کامل به امامت جمعه این شهر منصوب می شود. 

  فتنه حزب خلق مسلمان

   به پیشنهاد یاران انقلاب به محضر امام امت، ایشان طی حکمی آیت الله مدنی را روانه تبریز کردند. ایشان در سر و سامان دادن به اوضاع سیاسی و اجتماعی تبریز تلاش مخلصانه ای کرد و آنگاه برای ادامه خدمت به شهر همدان باز گشت، ولی هنوز چند روزی از مراجعت وی نگذشته بود که حادثه دلخراش و غمبار شهادت اولین شهید محراب آیت الله قاضی طباطبائی به دست دشمنان انقلاب و مزدوران آمریکا، اوضاع شهر تبریز را دگرگون ساخت. در این هنگام بار دیگر امام عزیز(قدس سره) طی حکم دیگری، آیت الله مدنی را به نمایندگی خود و امامت جمعه شهر تبریز منصوب فرمود.

  ایشان در تبریز با معضل بزرگ «حزب خلق مسلمان» که جریانهای مختلف تحت پوشش آن به مبارزه با انقلاب پرداخته بودند، مواجه می گردد. سخت ترین روزهای آیت الله مدنی را می توان ایامی خواند که او در میان آشوب حزب خلق مسلمان قرار گرفت. در جریان این غائله خطرناک، آیت الله مدنی از جانب همین گروه ضد انقلابی بارها مورد تهدید قرار گرفت. آنها جایگاه نماز جمعه را به آتش کشیدند و از برگزاری نماز جلوگیری کردند، اما ایشان در روز جمعه کفن پوشید و پیشاپیش جمعیت حرکت کرد و گفت « تا من زنده ام و در این شهر نماینده امام هستم، نماز جمعه را برگزار می کنم» و بدین سان با استقامت و حضور اقشار مردم در صحنه، توطئه آمریکا و ایادیش در آذربایجان خنثی گردید.

 شهید مدنی و جبهه های نبرد

 
شهید مدنی در تقویت روحیه رزمندگان اسلام نقش بسزایی داشتند و با شرکت خود در جبهه های نبرد و حضور در کنار سپاهیان اسلام و شرکت در مجالس دعا و نیایش آنان ،مشوق رزمندگان اسلام بودند که جنگ مقدس خود را با استکبار جهانی تا پیروزی نهایی ادامه دهند.
 
آقای بهاء الدینی در این زمینه خاطره ای نقل می کند: عده ای می خواستند بروند جبهه. بچه ها که رفتند، دیدم حاج آقا آمدند خانه وسخت ناراحت هستند و اشک در چشمانش حلقه زده است .گفتم: حاج آقا چرا ناراحتید؟ گفتند: تلفن بزنیر به دفتر امام واجازه بگیرید از امام که من با این بچه ها به جبهه بروم. پرسیدیم: چرا حاج آقا ؟ گفتند: آخر من نمی توانم ببینم این بچه ها می روند جبهه، آنجا می جنگند و من نروم بجنگم. خوب من پیر شده ام ،اگر من گذشت این بچه ها را نداشته باشم، ایثار این بچه ها را نداشته باشم ،و ای بر حال من ! اما خوب معلوم بودکه حضرت امام هیچ وقت اجازه نمی دادند ایشان سنگر تبریز را رها کنند و به جبهه بروند. البته این حرکت ایشان هم نشانه عشق ایشان بود به شهادت وانقطاع ایشان بود از دنیا.

  مطیع ولایت

   شهید مدنی باوجود این که یک وزنۀ ارزشمند علمی و مذهبی بود، چنان که حضرت امام(ره)در حق او فرمود: «از چهره های کم نظیری بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود.»، ولی در برابر ولایت امام راحل(ره) چون مریدی مطیع بود.

  او امام را اسلام مجسم می دانست و ولایت فقیه را نیز با تمام وجودش پذیرفته بود و می فرمود: دینم به من می گوید باید امروز خودت را فرموش کنی و خود را زیر پای این مرد [امام خمینی(ره)] بگذاری تا یک قدم بالا بیاید و به دنبال ایشان حرکت کنی. و نیز می فرمود: امام هر فرمانی بدهند، باید بدون چون وچرا آن را اطاعت کنیم، حتی اگر به ضرر جانمان باشد.

  امام حسین(ع)، یا بُنَّی انتَ مقتولٌ!

   شهید مدنی(ره) می فرمود: من در دو موضوع نسبت به خود شک داشتم.  یکی اینکه به من می گویند: «سید اسدالله»؛ آیا من واقعاً از اولاد پیامبر هستم؟ و دیگر اینکه آیا من لیاقت آن را دارم که در راه خدا شهید بشوم یا نه؟

   روزی به حرم امام حسین(علیه السلام) رفتم و در آنجا با ناله و زاری از امام خواستم که جوابم را بدهد. پس از مدتی یک شب امام حسین(علیه السلام) را در خواب دیدم که بالای سرم آمد و دستی به سرم کشید و این جمله را فرمود:

«یا بُنَّی انتَ مقتولٌ»

«ای فرزندم کشته می شوی»

 که جواب هر دو سوال من در آن بود. امام(علیه السلام) فرمود:« فرزندم، یعنی من سید هستم؛ و دیگر به من بشارت داد که من شهید می شوم»

 وصیت نامه آیت الله شهید مدنی(ره)

   وصیت ، به عنوان آخرین پیام و سفارش به آنچه بازماندگان باید از آن اطلاع یابند در شرع مقدس اسلام توصیه شده و در مواردی نیز واجب گشته است .
 
  آیت الله مدنی از این فرصت نیز بهره معنوی کافی می برد . او در حالی که به این امر مهم عمل می کند ، در سطر سطر نوشته اش بر مردمان در خواب غفلت فرو مانده بانگ بیدار باش می زند و با فریاد شرک زدایی از توحید و ایمان خالص به آخرت در آخرین درس زندگی ،سبکبال زیستن و سبکبار رفتن را برای فرزندان خود و نسلهای آینده به مثابه بهترین ارث و یادگار به ارمغان می گذارد.

  بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الاول قبل الانشاء والاخر بعد فناء الاشیاء وصلی الله علی خلقه محمد و اوصیائه الاتقیاء.

اما بعد، چون هیچ انسانی را از مرگ چاره نبوده دیر یا زود این شربت را نوشیده به لقاء الله جل جلاله فایز خواهد شد. آن وقت دستش از دنیا کوتاه و اگر در وصیت کوتاهی کرده باشد، ای بسا گرفتاری داشته باشد لهذا این جانب میر اسد الله مدنی دهخوارقانی فرزند مرحوم مبرور مشهدی میر علی آقا مدنی طاب ثراه ، اولاً خدای توانا و جمیع انبیا و مرسلین و ملائکه مقربین و مؤمنین را به شهادت می طلبم که ایمان به خدای توانا جل جلاله داشته ، واحدی و موجودی را شریک او ندیده، حال و مقالم گویای (( لا اله الا الله الحق المبیین )) است و همچنین معترف به رسالت و حاکمیت وجود مقدس رسول گرامی حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله بوده و جمیع آنچه را که آن بزرگوار از جانب پروردگار احدیت آورده تصدیق و اعتراف داشته ،وجود مقدس مولی الموالی حضرت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام را وصی بلافصل و امام واجب الطاعة و یازده فرزندش را یکی بعد از دیگری امامان بر حق میدانم ، و انتظار مقدم شریف حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله فرجه را داشته ، و امیدوارم به زودی چشممان به جمال مبارکش روشن شود.

مرگ و سؤال قبر و عالم برزخ و رجعت و بعثت در روز قیامت و میزان و صراط و بهشت و جهنم و کتب را حق دیده و امید به رحمت واسعه الهی دارم که در روز حشر نامه اعمالم را به دست راستم بدهد.

اما وصیتم ، جمیع وراث ودختران خودم را سفارش می کنم که خدا را فراموش نکرده وهمیشه او را ناظر بر حال خود دیده و مثل من غافل نباشند.

راجع به اموالم ، منزل نجف را خودم از سهم مبارک تهیه و ابداً تملک نکرده ام کذلک [همچنین ]منزل همدان را دوستان همدانی با امریه مرحوم مبرور سیدنا الاستاد حضرت آیت الله حکیم قدس سره ازسهم مبارک تهیه نموده و در اختیار من گذاشته اند . پس هر دو منزل راجع به وجوه مقدس حضرت حجة ابن الحسن عجل الله تعالی فرجه بوده و به دستور حضرت آیت الله خمینی مد ظله به مصرف مهم خواهد رسید و بنده ابداً هیچ کدام از دو منزل را تملک نکرده وبه عنوان این که سهم مبارک است، تصرفی کرده ام .

چنانچه در وصیت نامه قبلی تصحیح نموده ام تمام کتابهای موجود در نجف و قم [از ] سهم مبارک بوده و باید در یکی از کتابخانه های دینی عمومی نجف یا قم قرار داده شود. کتابهایی که اخیراً در ایران تحصیل نموده ام به همین نحو است.

مبلغ دویست و بیست هزار تومان بابت پول منزل تهران و قم به وجود مقدس حضرت بقیة الله (عج) قرض دار بوده و امیدوارم در حیاتم موفق به ادا بشوم و گرنه این مقدار قرض دار هستم و برای ورثه بدون ادا.

جمادی الاول 1396 هجری قمری

اسدالله مدنی.

  شهادت

  شهید مدنی آخرین نمازجمعه خویش را در 20 شهریور سال 60 برپا کرد و در نافله خود به دیدار یار شتافت. ساعت یک و 45 دقیقه بود و خطیب جمعه دو رکعت نماز جمعه را خواند و در جایگاه نماز به نافله ایستاد. در این هنگام ناشناسی که حدوداً 20 ساله بود، خود را از میان جمعیت به جلو رساند. او قصد داشت به آقا نزدیک شود. خواستند مانع راهش شوند، اما او اصرار داشت که با آقا کار دارد. چون به او شک کردند، خواستند مانع او شوند. اما او بازوی خطیب جمعه را گرفت و نافله او را قطع کرد، مردم دریافتند که او قصدی شیطانی دارد، خواستند تا او را به کناری کشند، ولی او ضامن نارنجک را کشید، انفجاری وحشتناک در محراب نماز جمعه رخ داد و خون آیتی وارسته از آیات حق بر زمین محراب ریخت..

آرامگاه وی هم اینک در جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) در شهر قم می باشد.

 پیام امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت آیت الله مدنی  

  بسم الله الرحمن الرحیم
  انا لله و انا الیه راجعون

با شهید نمودن یک تن دیگر از ذریّه‌ی رسول الله(ص) و اولاد روحانی و جسمانی شهید بزرگ امیرالمؤمنین(ع) سند جنایت منحرفان و منافقان به ثبت رسید. سید بزرگوار و عالم عادلِ عالیقدر و معلم اخلاق و معنویات، حجت الاسلام والمسلمین شهید عظیم الشأن مرحوم حاج سید اسد الله مدنی _ رضوان الله علیه _ همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقی شقی به شهادت رسید. اگر با به شهادت رسیدن مولای متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزیزش شهید مدنی هم آرزوی منافقان را برآورده خواهد کرد.

اگر خوارج سیاه بخت از شهادت ولی الله الاعظم طرفی بستند و به حکومت رسیدند، این گروهک های خائن نیز به آمال خبیث خود که سقوط حکومت اسلام و برقراری حکومت امریکایی است، می رسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدی را برای خود و اینان عذاب ابدی خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امّت اسلام را برای خود و هم پیمانان و اربابان خونخوار خویش به بار آوردند.

ملت بزرگ و روحانیت معظم، چون صفی مرصوص ایستاده اند که هر پرچمی از دست توانای سرداری بیفتد، سردار دیگری آن را برداشته و به میدان آید و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامی به کوشش برخیزد. شهید مدنی با شهادت مظلومانه خود ضدّ انقلاب و منافقین ضدّ اسلام را به کلی منزوی کرد. این چهره نورانی اسلامی عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و از چهره های کم نظیری بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوی و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود. به شهادت رساندن چنین شخصیتی به تمام معنی اسلامی همراه با تنی چند از فرزندان اسلام و یاران با وفای انقلاب اسلامی در میعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمین جز عناد با اسلام و کمر بستن به محو آثار شریعت و تعطیل نمازجمعه و جماعت مسلمین توجیهی ندارد. اگر تا امروز برای جنایت ها و شرارت های خود بهانه های بی پایه ای می تراشیدند، در شهادت این عالم متقی که جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمی اندیشید، بهانه ای جز انتقام از اسلام و ملت شریف نمی توانند بتراشند.

انتقام از اسلام که آن را اساس سقوط دستگاه های جبار و شکست ابرقدرت ها در ایران و پس از آن در منطقه می بینند و از ملت قدرتمند که پشت بر آنان نموده و کاخ های آمال و آرزوی آنان را درهم کوبیده و تمامی آنان را از صحنه تا ابد بیرون رانده است، می گیرند. مردم رزمنده ایران و خصوصاً مردم غیرتمند آذربایجان که چنین روحانی متعهد و معلم عالیقدری را از دست داده اند و حریف شکست خورده خود را می شناسند با عزمی جزم و اراده ای خلل ناپذیر انتقام خود را از آنان می گیرند.

این‌جانب، شهادت این مجاهد عزیز عظیم و یاران با وفایش را به پیشگاه اجداد طاهرینش، خصوصاً بقیة الله ـ ارواحنا له الفدا ـ و به ملت مجاهد ایران و اهالی غیور و شجاع آذربایجان و به حوزه های علمیه و به خاندان محترم این شهیدان تبریک و تسلیت می گویم. خط سرخ شهادت، خط آل محمد (ص) و علی (ع) است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریّه ی طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است. درود خداوند و سلام امّت اسلامی برای این خط سرخ شهادت و رحمت بی پایان حق تعالی بر شهیدان این خط در طول تاریخ و افتخار و سرافرازی بر فرزندان پُرتوان پیروزی آفرین اسلام و شهدای راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدی بر وابستگان و پیروان شیاطین شرق و غرب خصوصاً شیطان بزرگ امریکای جنایتکار که با نقشه های شیطانی شکست خورده ی خود گمان کرده، ملتی را که برای خداوند متعال و اسلام بزرگ قیام نموده و هزاران شهید و معلول تقدیم نموده، با این دغلبازی ها می تواند سست کند و یا از میدان به در برد. اینان پیروان سید شهیدانند که در راه اسلام و قرآن کریم، از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را قربانی کرد و اسلام عزیز را با خون پاک خود آبیاری و زنده نمود. ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلح نظامی و انتظامی و مردمی ما، پیرو اولیایی هستند که همه چیز خود را در راه هدف و عقیده فدا نموده و برای اسلام و پیروان معظم آن شرف و افتخار آفریدند.

از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و رحمت برای شهیدان خصوصاً شهدای اخیرمان و بالاخص شهید عزیز مدنی معظم و سلامت کامل برای مجروحین این حادثه و صبر و استقامت برای ملت بزرگ، خصوصاً آذربایجانی های عزیز و بازماندگان شهیدان خواهانم.

سلام و درود بر همگان.

روح الله الموسوی الخمینی.   

1- صدری مازندرانی، حسن؛ وصال عارفانه - شرح حال علما و فرزانگان هنگام مرگ- بی جا، میراث ماندگار، 1386.

2- فجری، محمد مهدی؛ یتیمان سر افراز - گذری بر زندگی چهل تن از عالمان دین، بی جا، 1385.

3- جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار - خلاصه ای از زندگی اسوه های علم و عمل، قم، نور السجاد، جلد دوم، 1379.

4- صحیفه امام ج15، ص 225-227

اینترنتی:

1- www.tebyan.net  

2- www.shahidmadani.net

3- www.farsnews.com

 

تعداد بازدید : ۱,۴۶۱

تازه ترین

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

پربازدیدترین