به گزارش پایگاه تخصصی مسجد؛ سی و هشتمین نشست ستارگان محراب با هدف تجلیل از خدمات و مجاهدتهای حضرت آیتالله شیخ احمد داوودی دماوندی، امام جماعت فقید مسجد جامع دماوند برگزار میشود.
این مراسم، پنجشنبه 19 اسفندماه همزمان با نماز مغرب و عشاء با سخنرانی حجت الاسلاموالمسلمین سید علی شاه چراغی امام جمعه شهر ری برگزار میشود.
گفتنی است؛ مسجد جامع دماوند در دماوند، بلوار امام خمینی(ره) واقع شده است.
آیتالله شیخ احمد داوودی دماوندی
ولادت
در سال 1269 هجریخورشیدی برابر با 1307 هجری قمری، فرزند شیخ داوود دماوندی به دنیا آمد. فرزند پسری که نامش را احمد گذاردند. خانواده اش اهل علم و فضل و دیانت بودند. پدر بزرگش مرحوم ملا محمد دماوندی نیز از عالمان دیار دماوند بود در ناصیه احمد نیز نور علم و فضل می درخشید! چه کسی می دانست احمد در آینده ای نه چندان دور به مجتهدی مسلم تبدیل می شود و علم هدایت و امامت مسجد جامع دماوند و زعامت دینی مردم دماوند را بر عهده می گیرد؟ چه کسی می دانست او 40 سال بعد همان آیت الله شیخ احمد دماوندی ای باشد که مایه افتخار و محبوب قلوب مردم مومن دماوند خواهد شد.
هجرت
اشتیاق به فراگیری علوم دینی و سودای شناخت راه خدا و مسیر دین در هر روح جستجو گری می جوشد. برای این شناخت و رسیدن به این معرفت جایی بهتر از جوار بارگاه امیر المومنین علی (ع) نبود! عاشقان فراگیری علوم دینی جایی بهتر از نجف برای تحصیل نداشتند. جایی که مرکز درس و بحث و ترویج علوم اهل بیت بود. روح تشنه احمد وی را به نجف کشاند! در آنجا پای درس اساتید بزرگی همچون مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی مرجع عام شیعیان در آن زمان نشست و فیض فراوان برد. شیخ احمد حدود 30 سالگی مجتهدی مسلم بود و اجازه اجتهادش را از مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی دریافت کرده بود.
رفاقت و هم درسی بزرگان
شیخ احمد دماوندی در نجف با بزرگانی همدرس بود و رفاقت داشت که بعدها از جملهی بزرگان شیعه محسوب می شدند. بزرگانی که هدایت عام شیعیان را بر عهده گرفتند و علم رهبری شیعه و نیابت عام حضرت ولی عصر (عج) بر دوش آنان گذاشته شد. بزرگانی همچون مرحوم حاج آقا حسین بروجردی مرجع عام شیعیان استاد امام خمینی(ره) و بسیاری از بزرگان شیعه در قم. آقا شیخ احمد قبل از آنکه به دماوند بیاید مدتی در بروجرد میهمان رفیق و هم درس خود مرحوم آیت الله بروجردی هم بود.
هجرت دوم
در عرف طلاب و دانشجویان علوم دینی آیه «نفر»، یعنی آیه 122 سوره توبه نقش مهمی ایفا میکند «و ما کان المون ینفروا کاله لولا نفر من کل فرقه منهم طاقه لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم لعلهم یحذرون؛ پس چرا از هر طایفهای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن علم دین مهیا نباشند تا قوم خود را چون به نزدشان بازگشتند بیم رسانند، باشد که از نافرمانی خدا حذر کنند». به حکم این آیه دانشجویان علوم دینی بر خود فرض میدانند تا پس از اتمام تحصیلات جهت آموزش دادن علوم دینی به همشهریان خود به شهر و دیار خود باز گردند.
آقا شیخ داوود، پدر شیخ احمد، از وی درخواست کرد تا به دماوند باز گردد. هم وجوب اطاعت از امر پدر و هم به حکم آیهی «نفر» وقت باز گشتن شیخ احمد رسیده بود! رها کردن محیط بسیار دلچسب نجف برای دانشجویان علوم دینی و پیشرفت های علمی ای که می توانند در این مسیر داشته باشند، مانع از آن نشد تا شیخ احمد وظیفه خود را فراموش نماید. بار سفر بربست و به دماوند آمد! رجعتی به دیار خود برای انجام وظیفه ای الهی که بر عهده دارد. یعنی هجرت دومی در راه خدای متعال!
امامت و راهبری مردم
مسجد جامع دماوند با قدمتی هزار ساله همیشه برای مردم منطقه دماوند جایگاه و پایگاهی برای دریافت معارف اهل بیت و احکام و شریعت اسلام بوده و هست. جایگاه امامت مسجد جامع برای مردم جایگاه هدایت و امامت جامعه نیز بود! از قدیم الایام در اطراف شهرها از روستاها و قصبات اطراف در ایام خاصی همچون ماه رمضان و شبهای قدر مردم به مسجد جامع دماوند می آمدند. آیت الله شیخ احمد دماوندی امامت جماعت این مسجد را پذیرفت و علم هدایت بر دوش وی نهاده شد.
فضایل شیخ احمد
از مهمترین شروط امامت مردم آراستگی به عدالت و تقوا است. شیخ احمد در پارسایی و تقوا نمونه نداشت بی نظیر بود! درجات معنویای داشت که با تکیه به آن مردم را هدایت می کرد! در تربیت معنوی مردم می کوشید و همت خود را صرف تربیت مردم می کرد. شاید سنت اعتکاف امروزه خیلی مرسوم شده باشد اما در آن زمان حدود 90 سال پیش مرحوم شیخ احمد در مسجد جامع دماوند سنت اعتکاف را احیاء کرده بود. در ایام مخصوص اعتکاف خود و عدهای از مومنین در مکان کنونی کانون مسجد معتکف می شدند و به عبادت می پرداختند.
تقوای عملی
مسجد جامع دماوند مسجد بزرگی بود در قدیم الایام ساختمان مسجد به صورت حیاط مرکزی بود. حیاطی بزرگ در وسط و حجره ها و صحن هایی که در اطراف بودند. یک شبستان تابستانه در سمت قبله و یک شبستان زمستانه در زیر زمین بخش شمالی و بالای زیر زمین داشت. صحنی که هم اکنون سالن اجتماعات و کتابخانه مسجد می باشد.
مرحوم آقا شیخ علی اکبر مقتدا فرزند مرحوم آقا شیخ محمد حسین مقتدا پس از فوت پدر در مسجد اقامه نماز جماعت می کرد. مرحوم شیخ احمد دماوندی نیز در همین ایام امام مسجد بود. در برهه ای از زمان شاید به مدت چند ماه با فاصله زمانی کمی دو نماز جماعت در مسجد جامع اقامه می شد. یکی در شبستان تابستانه به امامت مرحوم شیخ احمد دماوندی و یکی در مکان فعلی کتابخانه و بالای شبستان زمستانه به امامت مرحوم آقا شیخ علی اکبر مقتدا! اما هرگز دیده نشد که بین این دو عالم اختلاف و مشاجره ای باشد خیلی جانب تقوا را رعایت می کردند.
عجایبی از کرامات شیخ احمد
مرحوم حسینیان از معتمدین و ملّاکین منطقه بود. ارادت تامی به شیخ احمد داشت. حتی همسفر آقا شیخ احمد در سفر به مکه مکرمه و مدینه منوره جهت حج نیز همین آقای حسینیان بود. آقای حسینیان نقل کردند که شبی ناگهان به دلم افتاد که جهت تقدیم وجوهات به درب خانه شیخ احمد بروم همان شبانه که چندان هم شاید معقول نبود به درب خانه کسی بروم، انگار باید می رفتم، رفتم و دق الباب کردم از همان پشت در و قبل از اینکه شیخ احمد مرا ببیند، گفت: آقای حسینیان خودت آمدی یا آوردندت؟ و من متعجب از اینکه او از کجا فهمید که من پشت در هستم.
عظمت شیخ احمد در خطابه و دانش
سفر مکه پیش آمد! عدهای از مومنین به قصد حج عازم سفر شدند! شیخ احمد نیز همراه آنان بود. در میانه سفر به نجف رفتند. در زیارت امیر المومنین(ع)، مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی مرجع بزرگ شیعیان از دیدار شاگرد دیرین خود خوشحال شد. مجلسی تشکیل شده بود، آقا سید ابوالحسن به شاگرد خود فرمود: برو منبر و برای مردم موعظه کن! کسانی که از دماوند به همراه ایشان بودند، تعریف کردند که؛ شیخ احمد رفت منبر شروع به صحبت کرد. با زبان عربی سخنرانی می کرد! همه گریه میکردند! بعد از تمام شدن منبر آقا سید ابوالحسن گفته بود: چیزی قریب به این مضمون که، بعد از شیخ احمد دیگر هیچ منبری صفا ندارد.
استاد به عظمت و توان شاگرد مهر تایید زده بود! اجازه اجتهاد شیخ احمد نیز توسط آقا سید ابوالحسن صادر شده بود.
خانه خدا و لبیک صاحب خانه
کسانی که با مرحوم شیخ احمد در زیارت خانه خدا وسفر حج حضور داشتند می گفتند: بعد از زیارت خانه خدا و سفر حج حال شیخ احمد حال دیگری بود! حال خوش معنوی ایشان مشهود دیگران بود شیخ احمد دیگر آن شیخ احمد سابق نبود! مشهور شده بود که می گفتند: شیخ احمد در خانه خدا لبیک گفته و جواب لبیک را از صاحب خانه شنیده!
پس از بازگشت از سفر حج شاید سی چهل روز بعد دعوت حقیقی حق را لبیک گفت و در سن 42 سالگی در سال 1311 هجری خورشیدی به جانب محبوب شتافت.
محبوب مردم حتی غیر مسلمانان
تشییع جنازه مرحوم آیت الله شیخ احمد دماوندی خیلی شلوغ شده بود. سرتاسر بازار دماوند مملو از جمعیت بود! از اطراف و اکناف هم برای تشییع ایشان آمده بودند. مردم با سوز و اندوه شعار سر میدادند: «رفت ز دار فنا حجت الاسلام ما!».
عالمی بود که با مردم بود دوستش داشتند. در آن زمان عده ای از یهودیان هم در دماوند زندگی می کردند. حتی یهودیان و علمای یهودی و خاخامهایشان در تشییع جنازه این عالم دینی شرکت کرده بودند. آری شیخ احمد محبوب دل مردم بود. حتی غیر مسلمانان!