سرویس دین و اندیشه
فیش منبر / رحلت پیامبر اکرم(ص)

مهجوریت قرآن از زمان رسول خدا(ص) تا امروز

مهجوریت قرآن از زمان رسول خدا(ص) تا امروز
(یکشنبه ۷ آذر ۱۳۹۵) ۱۷:۱۶

خداوند برای کسانی که تورات را می‌خوانند اما عمل نمی‌کنند مثالی شگفت انگیز می‌فرماید. این مثل می‌تواند برای کسانی که به دستورات قرآن عمل نمی‌کنند، صحیح باشد چرا که منظور از تورات، آن کتاب آسمانی است که از خداوند ارسال کرده است

پایگاه تخصصی مسجد: پیامبر اکرم(ص)، در آخرین وصایای خود، هنگامی که امت اسلام را به پیروی و صیانت از ثقلین توصیه فرمودند، از قرآن به‌عنوان ثقل اکبر یاد کردند و تأکید ویژه‌ای بر توجه به این برنامه سعادت بشری داشتند. مع‌الاسف بنابر آن‌چه از روایات به دست می‌آید از همان زمان تا به‌حال، این معجزه بی‌نظیر الهی، در مهجوریت باقی ماند و آن‌گونه که باید و شاید محل رجوع مسلمین قرار نگرفت. آن‌چه در ادامه می‌آید، فیش‌منبر ویژه سالروز رحلت پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی(ع) است که با موضوع مهجوریت قرآن از زمان نزول آن تا به امروز تدوین شده است.

 

ایجاد انگیزه[1]

صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهین فیلسوف شیعه ایرانی و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است. او در همان ایام جوانی از سوی استاد خود میرداماد به صدرالدین و صدرا ملقب شد و شاید اولین ستایش را نیز از همین استاد خود در قالب شعر شنید:

صدرا! جاهت گرفته باج از گردون

اقرار به بندگیت کرد افلاطون

بر مسند تحقیق نیامد چون تو

یک سر ز گریبان طبیعت بیرون

شهرت علم او تقریبا در تمام جهان فراگیر بوده و علمای بزرگی از او به بزرگی یاد کرده‌اند. با همه این عظمت و بزرگی علمی‌او در مقدّمه تفسیر سوره واقعه می‌گوید[2]: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم، ولی همین که کمی‌بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آل محمّد علیهم السلام بروم. یقین کردم که کارم بی‌اساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم، درِ خانه وحی را کوبیدم، درها باز شد و پرده‌ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می‌گویند: «سَلامٌ عَلَیکمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ[3]؛ سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمت‌ها! داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.»

 

متن و محتوا

همه پیامبران خدا برای اثبات ادعای نبوت خود از معجزاتی متناسب با وضعیت فرهنگی و اجتماعی مردم دوران خود، بهره گرفته‌اند.

عصای حضرت موسی علیه السلام با رواج سحر و جادو در عصر او تبدیل به اژدها می‌شد و دستش با خارج شدن از گریبان، مثل ماه می‌درخشید. حضرت عیسی علیه السلام نیز در دورانی که درمان بیماری های مختلف کار مرسوم و رایجی بود، مردگان را به اذن خدا زنده می‌کرد و کور مادرزاد را شفا می‌داد. با دعای حضرت صالح، کوه منفجر شد و از درون آن شتری بیرون آمد. اما پس از چندی یکی از مردم با پشتیبانی همه مردم شتر را کشتند. ساعتی نگذشت که آنها مثل مور و ملخ به جان آن افتادند و بزرگ و کوچکشان از گوشت آن خوردند.[4] خداوند نیز پس از سه روز قوم او را عذاب کرد و تنها صالح و مومنان به او را از مهلکه نجات داد.[5]

این روند پی در پی ادامه داشت تا اینکه نوبت به آخرین پیامبر الهی صلی الله علیه و آله رسید. در این زمان مردم در جهالت فرهنگی و اجتماعی بسر می‌بردند، وضعیت اقتصادی نامناسبی نیز داشتند اما از نظر ادبیات، بلاغت و فصاحت قوی بودند؛ پیامبر اسلام در دوران رواج بازار فصاحت و بلاغت، قرآن را بر همگان عرضه کرد تا معجزه جاوید پیامبر خاتم باشد.

قرآن رسول الله صلی الله علیه و آله تنها برای اثبات نبی اکرم نبود بلکه برای رشد و هدایت نیز بود؛ از اینرو پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله توصیه فراوان به یادگیری، حفظ و عمل به آن می‌کردند.

اما تعداد زیادی از مسلمانان، هر چند دین اسلام را اختیار کرده بودند اما نتوانستند به منویات رسول حق لبیک بگویند؛ از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله بر خداوند شکایت می‌کند که مردم از قرآن دور هستند و قرآن مهجور مانده است.

پیامبر گرامی‌اسلام صلی الله علیه و آله تا زمانی که در قید حیات بود به دو کارخیلی سفارش کرد. اولین سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به حفظ قرآن و عمل به دستورات آن بود: «...اِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیکمُ الفِتَنُ کقِطَعِ اللَّیلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیکمْ بِالْقُرآنِ فَانَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّق[6]؛ پس هنگامی‌که فتنه‌ها همچون پاره‌های شب تار و ظلمانی بر شما هجوم می‌آورند به قرآن پناه آورید، زیرا آن شفاعت کننده‌ای است که شفاعتش پذیرفته و شکایت کننده‌ای است که شکایتش پذیرفتنی است.»

در یکی از آیات قرآن کریم، بوی گله و شکایت از مسلمانان وجود دارد، افرادی که برای رسیدن به موفقیت، حاضرند تمام راه‌ها و روش‌ها را تجربه کنند؛ اما هیچ وقت به خود اجازه آشنایی با کامل‌ترین نسخه خوشبختی و موفقیت را نمی‌دهند و به همین جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله در قرآن لب به شکایت باز می‌کند و می‌فرماید: «وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمی‌اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا؛[7] و پیامبر خدا گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند»

به واقع مصادیق این مهجوریت و رها کردن قرآن کریم چیست؟

۱. استفاده از قرآن تنها برای تبرک و امنیت خانه و کاشانه و هنگام مسافرت

۲. هزینه‌های کلان برای خرید قرآن‌های زینتی مخصوصا برای زوج‌های جوان و سال‌ها خاک خوردن آن

۳. تنها به فکر ختم قرآن بودن و عدم توجه به معانی و مفاهیم و توصیه‌های قرآن مجید

و بدتر از همه این‌ها آنکه متأسفانه در بسیاری از جوامع مسلمان قرآن در زندگی آنان غایب و مهجور است. تا آنجا که حتی بسیاری، تلاوت و قرائت آن را هم به درستی نمی‌دانند، تا چه رسد به مراحل بالاتر آن اعم از ترجمه، تفسیر، تدبر و عمل به آن!

شهید مطهری (ره) درباره مهجوریت قرآن چنین می‌گوید:

«ما امروز از این نسل گله داریم که چرا با قرآن آشنا نیست؟ چرا در مدرسه ها قرآن یاد نمی‌گیرند. حتی به دانشگاه هم که می‌روند از خواندن قرآن عاجزند؟»

دومین سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله پیروی مردم از اهل‌بیت خودش به عنوان مفسران واقعی قرآن بود که در حدیث معروف ثقلین فرمود: «إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثِّقْلَینِ کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یتَفَرَّقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»[8]؛ همانا من در میان شما دو جانشین قرار می‌دهم، کتاب خدا ریسمان کشیده شده بین آسمان و زمین و عترتم، این دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.

در این دنیای پر آشوب، همه مردم دنیا بلکه مسلمانان نیز مانند مردم زمان رسول الله نتوانستند به دستور آن حضرت عمل نمایند چرا که قرآن و اهل بیتش علیهم السلام بیش از پیش مهجور هستند.

یکی از مهمترین دلیل مهجور ماندن قرآن، عمل نکردن به دستورات حیات بخش آن است. خداوند برای کسانی که تورات را می‌خوانند اما عمل نمی‌کنند مثالی شگفت انگیز می‌فرماید. این مثل می‌تواند برای کسانی که به دستورات قرآن عمل نمی‌کنند، صحیح باشد چرا که منظور از تورات، آن کتاب آسمانی است که از خداوند ارسال کرده است نه این تورات منحرف شده. خداوند می‌فرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُواْ التَّوْرَئةَ ثمُّ لَمْ یحَمِلُوهَا کمَثَلِ الْحِمَارِ یحَمِلُ أَسْفَارَا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کذَّبُواْ بِایاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لَا یهَدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِین[9]؛ کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتاب‌هایی حمل می‌کند، (آن را بر دوش می‌کشد اما چیزی از آن نمی‌فهمد)! گروهی که آیات خدا را انکار کردند مثال بدی دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند!»

این آیه هشداری بزرگ برای مسلمانان است که مراقب باشند سرنوشت یهویان را پیدا نکنند. و این قرآن مجید که بر آنها نازل گردیده، برای این نیست که تنها در خانه‌ها خاک بخورد، یا به عنوان «تعویذ چشم زخم» حمایل کنند، یا برای حفظ از حوادث به هنگام سفر از زیر آن رد شوند، یا برای میمنت و شگون خانه جدید همراه «آئینه» و «جاروب»! به خانه تازه بفرستند، و تا این حد آن را تنزل دهند و یا آخرین همت آنها تلاش و کوشش برای تجوید و تلاوت زیبا و ترتیل و حفظ آن باشد، ولی در زندگی فردی و اجتماعی کمترین انعکاسی نداشته باشد و در عقیده و عمل از آن اثری به چشم نخورد.[10]

مصادیق مهجوریت قرآن

شاید ادعا شود امروزه در بین مسلمانان، قران در تمام خانه‌ها وجود دارد، مساجد پر از قرآن است. هر ساله حافظان قرآن زیادتر می‌شوند و ..... چگونه شما می‌گویید قرآن مهجور است؟

برای پاسخ به این سؤال لازم است مصادیقی از مهجوریت قرآن کریم بیان شود.

اول: تلاوت نکردن قرآن

متاسفانه قرائت متن قرآن نیز به اندازه لازم انجام نشده و نمی‌شود. از اینرو در روایات و توصیه‌های بزرگان، قرائت قرآن به چشم می‌خورد. امام رضا علیه السلام فرمود: دلیل آن که در نماز، قرآن می‌خوانیم آن است که قرآن از مهجوریت خارج شود. همچنین در روایات، خواندن حداقل پنجاه آیه در هر روز توصیه شده است. من می‌دانم در تمامی‌خانه‌ها حداقل یک قرآن وجود دارد حتی در بعضی از منازل چندین قرآن وجود دارد. نگاهی به زندگی خود بیندازیم، به همسر و فرزندان نگاه کنیم. روزانه چند آیه قرآن می‌خوانیم، چقدر با قرآن انس داریم. آیا آن مقدار از قرآن که می‌خوانیم با طمأنینه و آرامش است یا با سرعت است. چقدر به معانی قرآن توجه داریم؟!

امام خمینی (ره) در گفتاری از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسّف می‌خورد و به حوزه‌ها و دانشگاه‌ها سفارش می‌کند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه رشته‌ها، مقصد اعلی قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ایام جوانی تأسّف بخورند.[11]

دوم: تدبر نکردن در قرآن

قرائت قرآن به تنهایی نمی‌تواند ما را به سعادت نهایی برساند چرا که قرآن در اصل، برای عمل کردن نازل شده است تا انسان به سعادت و خوشبختی برسد. اما قرائت تنها و تدبر و تفکر نداشتن در آیات الهی انسان را به هدف خداوند متعال نمی‌رساند.

حضرت علی علیه السلام نیز مهجوریت قرآن را پیش بینی کرده به مردم زمانش هشدار می‌دهند: «ای مردم زمانی خواهد آمد که قرآن در مهجوریت قرار گیرد و فقط اسم و رسم آن در جامعه خواهد بود، بدون این که از عمل به احکام آن خبری باشد.»

حضرت آیت الله مکارم شیرازی می‌فرماید: هم اکنون، اگر به وضع بسیاری از کشورهای اسلامی، مخصوصاً آنها که زیر سلطه فرهنگی شرق و غرب زندگی می‌کنند، نظر بیفکنیم، می‌بینیم: قرآن در میان آنها به صورت یک کتاب تشریفاتی درآمده است، تنها الفاظش را با صدای جالب از دستگاه‌های فرستنده پخش می‌کنند، و جای آن در کاشی کاری‌های مساجد به عنوان هنر معماری است، برای افتتاح خانه نو، یا حفظ مسافر، شفای بیماران، و حداکثر برای تلاوت، به عنوان ثواب از آن استفاده می‌کنند. حتی گاه که با قرآن استدلال می‌نمایند، هدفشان اثبات پیش داوری‌های خود به کمک آیات با استفاده از روش انحرافی تفسیر به رأی است.

در بعضی از کشورهای اسلامی، مدارس پر طول و عرضی به عنوان مدارس «تحفیظ القرآن» دیده می‌شود، و گروه عظیمی‌از پسران و دختران به حفظ قرآن مشغولند، در حالی که، اندیشه‌های آنها گاهی از غرب و گاه از شرق، و قوانین و مقرراتشان از بیگانگان از اسلام گرفته شده است، و قرآن فقط پوششی است برای خلافکاری‌هایشان.
آری، امروز هم پیامبر صلی الله علیه وآله فریاد می‌زند: «خدایا! قوم من، قرآن را مهجور داشتند»[12]

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در بخشی دیگر از کلام خود درباره قرآن می‌فرماید: همانا پس از من روزگاری بر شما فرا خواهد رسیدکه چیزی پنهان‌تر از حق و آشکارتر از باطل و فراوان‌تر از دروغ به خدا و پیامبرش نباشد. و نزد مردم آن زمان کالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را درست بخوانند و تفسیر کنند و متاعی پرسودتر از قرآن یافت نمی‌شود، آنگاه که آن را تحریف کنند و معانی دلخواه خود را رواج دهند...حاملان قرآن آن را وا گذاشته و حافظان قرآن آن را فراموش می‌کنند، پس در آن روز قرآن و پیروانش از میان مردم رانده و مهجور می‌گردند و هر دو غریبانه در یک راه ناشناخته سرگردانند و پناهگاهی میان مردم ندارند، پس قرآن و پیروانش در میان مردمند اما گویا حضور ندارند؛ با مردمند ولی از آنها بریده‌اند...مردم در آن روز در جدایی و تفرقه هم داستان و در اتحاد و یگانگی پراکنده‌اند، گویی آنان پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست، پس از قرآن جز نامی‌نزدشان باقی نماند و آنان جز خطی را از قرآن نشناسند.[13]

 

قرآن از چه مواردی در قیامت شکایت می‌کند؟

شاید شکایت قرآن به این مضمون باشد: خدایا! با این که دستور تلاوت قرآن آمده، (مزّمل/ 20) ولى بسیارى از مسلمانان حتى نتوانستند از رو مرا بخوانند.

خدایا! بعضى که مرا می‌خواندند، حقِ ّ تلاوتم را ادا نمی‌کردند، یعنى بدون طهارت و وضو و تدبّر به سراغم می‌آمدند و یا در تلاوتم عجله می‌کردند.

خدایا! بعضى آیات مرا می‌خواندند و می‌فهمیدند، ولى عمل نمی‌کردند.

خدایا! بعضى که عمل می‌کردند، به دیگران نمی‌رساندند.

خدایا! بعضى در عمل به قرآن حتى از مخالفان قرآن هم عقب تر ماندند. چنانکه حضرت على علیه َالسلام در وصیت خود می‌فرماید: مبادا دیگران در عمل به قرآن و استفاده از رهنمودهاى آن از شما مسلمانان جلو باشند.

خدایا! بعضى تنها به آیات عبادى و فردى عمل می‌کردند و نسبت به هجرت و جهاد و ایثار و سیاست که در متن آیاتم بود، بى اعتنا بودند و به بعضى آیات ایمان می‌آوردند و نسبت به بعضى آیات بى تفاوت بودند.

خدایا! بعضى به جاى آن که مرا قانون بدانند، وسیله نان دانسته و مال التّجاره خود قرار دادند، از خواندن و چاپ کردنم سرمایه اندوزى‌ها کردند.

خدایا! بعضى که در فکر و روح خود انحرافى داشتند، آیات متشابه را (که چند نوع می‌توان معنا کرد) دستاویز اهداف خود قرار دادند. (آل عمران/ 7)

خدایا! بعضى به جاى این که در تفسیرم از مفسّران واقعى و پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم َالسلام استمداد نمایند، از سلیقه‌هاى شخصى خود در تفسیر آیات کمک می‌گرفتند.

خدایا! بعضى مرا وارونه معنا کردند و بعضى خوب مرا شناختند، ولى حقائق مرا نادیده گرفته و کتمان نمودند. (بقره/ 174)

خدایا! به جاى این که مرا براى دل‌هاى زنده بخوانند، (یوسف/ 2) بر مردگان خواندند.

خدایا! به جاى آن که مرا جزو اصیل‌ترین موادّ درسى قرار دهند، مرا از میان برنامه‌هاى درسى و نسل تحصیل کرده جدا کردند.

خدایا! بعضى تنها به هنگام تفأّل، استخاره و سوگند به سراغم می‌آمدند.

گرچه در حدیث شکایت قرآن تنها درباره تحریف و قطعه قطعه کردن آمده است. (وسائل الشیعه، ج 3، ص 484) لیکن آنچه را ما از زبان حال قرآن نقل کردیم یک واقعیّتى است که از طرف هواداران قرآن بر سر قرآن آمده است.

پیامبر گرامی‌اسلام صلی الله علیه و آله سال‌ها نظام آموزش و ترویج قرآن را با شیوه‌ها و روش‌های مختلفی دنبال می‌کردند. از طرفی ایشان هیچگاه قرآن را بر دیگران تحمیل و اجبار نمی‌کردند بلکه زمینه آشنایی و نیاز مردم به قرآن را فراهم می‌کردند تا عاشقان قرآن به یادگیری آن بپردازند.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله آیات نازل شد قرآن را اقرائ می‌فرمود یعنی شمرده شمرده با صدای رسا و گویا می‌خواندند و مستمعین آن تکرار می‌کردند. اما با تمام تلاش‌های حضرت، باز قرآن مهجور ماند و این مهجوریت در تمام دوران‌ها ادامه داشت.

شیخ مفید (ره) در ارشاد می‌نویسد: وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از نزدیکی مرگش، که قبلاً آن را برای امت خود بیان کرده بود مطمئن شد، پیوسته در میان مسلمانان به سخنرانی می‌ایستاد و آنها را از فتنه و اختلاف پس از رفتنش برحذر می‌داشت. در روایت آمده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای مردم! من شما را ترک می‌کنم و شما در حوض بر من وارد می‌شوید بدانید که من درباره ثقلین از شما پرسش خواهم کرد. مواظب باشید که پس از من با آنها چگونه رفتار می‌کنید. زیرا خداوند لطیف و خبیر مرا آگهی داد که این دو از هم جدا نمی‌شوند تا مرا ملاقات کنند. من از پروردگارم چنین تقاضا کردم و او هم خواسته‌ام را روا کرد. بدانید که من این دو چیز را در شما وانهادم: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم را. از آنها پیشی نگیرید که دچار پراکندگی شوید و از آنها کوتاهی نکنید که به هلاکت می‌افتید و به آنها نیاموزید که ایشان از شما داناترند.

شیخ مفید (ره) می‌نویسد: سپس پیغمبر صلی الله علیه و آله سه روز تب زده در خانه ماند. آن‌گاه در حالی که سرش را پیچیده بود و دست راستش را به امیرالمؤمنین علیه السلام و دست چپش را به فضل بن عباس تکیه داده بود، راهی مسجد شد و بر فراز منبر نشست و سپس فرمود: مردم! وقت آن رسیده که از میان شما رخت بربندم، هر که را نزد من وعده‌ای بود بیاید تا برایش برآورده سازم، و هر که را بر من وامی‌ بود مرا بدان آگهی دهد. ای مردم! میان خود و هر کسی جز عمل و کردار چیز دیگری وجود ندارد تا خداوند بدان خیرش دهد یا شری را از او بازدارد. ای مردم! هیچ مدعی ادعا نکند و هیچ منت گذار منت ننهد به خدایی که مرا به حق به پیامبری فرستاد، جز عمل با رحمت چیز دیگری نجات بخش نیست، اگر (خدا را) عصیان کرده بودم هر آینه سقوط می‌کردم. خدایا! آیا پیامت را رساندم؟ آنگاه از منبر پایین آمد و با مردم نمازی سبک (کوتاه) گذارد و آنگاه به خانه‌اش رفت.

 

گریز و روضه

ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید                 شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید

همه با هم به سما دست دعا باز کنید                   خون فشانید ز چشم و به خدا راز کنید

مهر غم، نقش به بال و پرتان می‌گردد                   مرگ دور سر پیغمبرتان می‌گردد

پیک غم از حرم خواجه اَسری آید                      خبر از فاجعه محشر کبری آید

کاروان اجل از جانب صحرا آید                        نگذارید در ِ خانه زهرا (س) آید

قاصد مرگ کجا، کعبه مقصود کجا                     ملک الموت کجا، خانه معبود کجا

السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا نبی الله، السلام علیک یا رحمة الله الواسعه و یا باب نجاة الاُمة.

رحلت پیامبر گرامی‌اسلام همان گونه که امیر المؤمنین فرمود: اعظم مصائب است. یا رسول الله، در حال جان دادن شما حسن و حسین آمدند و خودشان را روی بدن شما انداختند، در نقل دارد پیغمبر دست‌هایش را باز کرد، یک دست امام حسن و یک دست امام حسین آن‌ها رابه سینه فشرد. امیرالمؤمنین آمد حسن و حسین را بردارد، پیامبر تب داشت، حالش مساعد نبود، چشمانش را باز کرد و فرمود: نه علی جان، بگذار حسنم روی سینه‌ام باشد؛ بگذار حسینم روی سینه‌ام باشد؛ بگذار آنها را ببویم؛ بگذار آنها را ببوسم. علی جان، این‌ها بوی بهشت می‌دهند. اَتَزَوَّدُ مِنْهُما[14]؛ بگذار از آنها توشه بچینم.

یا رسول الله! حاضر نشدی حسن و حسین را از روی سینه‌ات بردارند و روی زمین بگذارند، اما نبودی ببینی که کنار قبرت تیرها بر بدن امام حسن....! یا رسول الله، آنقدر حسین را دوست داشتی که اگر صحبت می‌کردی و صدای گریه حسین را می‌شنیدی، صحبتت را قطع می‌کردی. اگر نماز می‌خواندی و صدای گریه‌اش را می‌شنیدی، صحبتت را قطع می‌کردی. اگر نماز می‌خواندی وصدای گریه‌اش را می‌شنیدی، نماز را سریع تمام می‌کردی. اگر می‌آمد و روی پشت مبارکت می‌نشست، آنقدر سجده را طولانی می‌کردی تا حسین پایین بیاید. یا رسول الله، کربلا نبودی ببینی؛ یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری، حسینت روی نیزه شکسته؛ یه عده با شمشیر، یه عده با سنگ، یه عده هم با نیزه ...!


منابع:

[1]. روش ابهامی‌و ضرورت مطلب.

[2]. تفسیر نور ج 8 ص 247.

[3]. زمر/73.

[4]. الکافی, ج 8, ص 185.

[5]. هود/ 62 تا 66.

[6]. الکافی، ج 2، ص 599.

[7]. فرقان/30.

[8]. کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 234.

[9]. جمعه/5.

[10]. تفسیر نمونه، ج 24، ص 115.

[11]. تفسیر نور، ج 8، ص 247.

[12]. پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی (http://makarem.ir)

[13]. نهج البلاغه، ص 540.

[14]. امالی صدوق، ص 638.

تعداد بازدید : ۳,۹۴۷

تازه ترین

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

پربازدیدترین